۱۳۹۳ آبان ۵, دوشنبه

نامه به حضرت آیت الله خامنه ای رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران




بنام الله مقتدر
قابل توجه خوانندگان محترم  صفحه بنده در فیسبوک و وبلاگ وتواجهی.

لازم به ذکر است  که بنده محمد آرمیان  در رابطه با اجرای عدالت در طول نظام جمهوری اسلامی نامه های زیادی به مسئولین مختلف نظام  نوشته ام که حاوی حقایق بسیار مهم و قابل استفاده ای برای دیگر مبارزین هستند چون  با استناد به این نامه ها حرفهای شان بدون پشتوانه نخواهد ماند. بنده تصمیم گرفته ام از این ببعد این نامه ها را در وبلاگ وتواجهی ارگان رسمی "نهضت عدالت بلوچستان" منتشر نمایم. امیدوارم که همه دوستان مبارز و مجاهد و همچنین مسئولین محترم نظام  با دقت بخوانند و مورد توجه قرار بدهند و مبارزان  به مسئولین نظام بگویند که این مبارزات مسلحانه پس از سالها مبارزه قلمی و نتیجه نگرفتن شروع شده است و مسئولین نظام حق ندارند مبارزین عدالتخواه ملت بلوچ را با  افتراء و تهمت های ناروا : اشرار، قاچاقچی، دزد و یا مامور امریکا و اسرائیل تبلیغ کنند. هم مردم و هم مسئولین نظام بدانند که همه این تلاشهای قلمی و حتی مسلحانه فقط برای رسیدن به عدالت یعنی خودمختاری  ملت بلوچ در سر زمین خویش است و این حق قانونی، خدادادی و مسلم همه ملتهای روی زمین است پس  ملت بلوچ تا رسیدن به حق بنیادین به مبارزات خود در تمام اشکالش ادامه خواهد داد، بعون الله.  



باسمه تعالی

مورخه :  بیستم خرداد ماه 1385

حضرت آیت الله خامنه ای
رهبر محترم و مکرم جمهوری اسلامی ایران
برایت سلامت و موفقیت و نیکنامی  آرزو میکنیم.

موضوع :  تقاضای رفع تبعیض از مردم بلوچ  و اجرای عدالت در بلوچستان تحت ستم

          پس ار تقدیم مراتب ادب و احترام،  توجه حضرتعالی را  بموارد ذیل معطوف داشته و امید میداریم که مورد عنایت  قرار دهید  تا آنچه را که جنابعالی در باب اجرای  عدالت در مملکت مرتبا به مسئولین امر سفارش مینمائید و رسانه های نظام هم آنرا برای آگاهی مردم  با آب و تاب منعکس میکنند از جنبه شعار خارج شده و شکل عملی بخود بگیرد اینک نیاز به توجه بیشتر حضرتعالی دارد.  چون واقعیت اینست که  در باره عدالت  تا کنون حرف بیش از حد زده شده است ولی  در عمل چیزی مشاهده نگردیده است و تبعیض و بیعدالتی در سرتاسر ایران و بخصوص در بلوچستان بی صاحب و بی پشت و پناه دارد بیداد میکند.  اگر چنین کنید این عمل  تاثیر بزرگی در خوشنامی شما بهمراه خواهد داشت و انسانی با صلاحیت های فوق العاده همچون جنابعالی شایستگی آنرا دارد که در پایان کار خوشنام از این دنیا برود و تاریخ برایش قضاوتی مثبت کند و ما هم برایتان آرزوی موفقیت در اجرای عدالت و خوشنامی داریم :

1)  این یک حقیقت بسیار واضح و غیر قابل انکار  است که بخشی از بلوچستان در داخل مرزهای ایران قرار دارد و مردم آن بلحاظ قومی یا هویت اصیل و خدادادی خود بلوچ هستند و بلحاظ مذهبی هم اهل تسنن میباشند فلذا تقاضای عدالت اینست که این دوویژگی بسیار مشخص برای همه مردم جهان برای حضرتعالی و مسئولین امر در نظام شما هم  مشخص باشد و هیچگونه ابهام و مغلطه ای درآن قاطی نشود و اگر مسئولین نظام شما حقیقتا برای عدالت احترامی قایل هستند در اینصورت لازم میگردد که این دو ویژگی طبیعی ما  را که از حقوق اساسی همه انسانها در جهان است به رسمیت بشناسند ودیگر بصورت جرم نبینند و حقوقی را که در دنیای متمدن  به این دو ویژگی تعلق میگیرد محترم شمرده و رسمیت بخشند و از این پس از تهاجم و تعرض به آن پرهیز نمایند و این خواسته ما خواسته دقیق عدالت هم هست اگر به آن عمل شود در مجموع به نفع نظام خواهد بود.

2)  جناب خامنه ای،  شما نه سیصد سال بلکه همین سی سال قبل آدمی ساده و در ردیف ما ها بودید و بر علیه مظالم شاه همانند ما  سنگ عدالت به سینه میزدید و خود را یک مبارز راه حق و انصاف میدانستید و خدا خواست که شما به این مقام و درجه بزرگ برسید " ماشاء الله کان و ما لم یشاء لم یکن" و در این مملکت برای مدتی فعال مایشاء و صاحب قدرت مطلقه گردید. حالا چه شده است که در رابطه با خالق و مخلوقاتش اینهمه احسان فراموش شده  و حقایقی را که در درون مرزهای کشورت دارد میگذرد نمی بینید و این قدرت مؤقت  شما را بر آن داشته است که دیگر فرق بین عدل و ظلم را تشخیص ندهید  و بوسیله دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی خود جای ظلم و عدل را عوض کرده اید ، عدل را ظلم و ظلم را عدل میگوئید.   شما که از سوی خدا اینهمه قدرت نصیب تان گردیده است مامورین تان  چه نیازی به دروغپردازی و منافقت دارند که رفتارشان اینهمه  باعث بدنامی نظام شده است ، آیا اینها  از کنترل شما خارج هستند و یا اینکه شما خبر ندارید که چکار دارند میکنند !؟  امروز شما بدون تعارف انسان بزرگی هستید و همه قدرت مملکت بطور مطلق در دست شماست اکر بخواهید میتوانید عدالت را در مملکت تنفیذ نمائید و اینکه چرا اینکار را نمیکنید خود باعث شده است که یک علامت سئوال بزرگ در مقابل شخصیت تان قرار گیرد و جویای حقیقت شود. آیا شما آنقدر بزرگ و توانمند هستید که حقیقت را تحمل کنید و خود را با آن انطباق دهید؟ جناب خامنه ای،  شما برای دنیای تان بهمه چیز رسیده اید و اگر در باقیمانده عمرتان کمی بفکر آخرتتان هم باشید بخدا که  ضرری نخواهید کرد بلکه حقیقتا خیلی به نفع تان خواهد شد.  شما خود یک روحانی هستید و به دیگران درس آخرت میدهید پس چه شده است که خود آز آن غافل مانده اید؟  چرا کاری را که خدا از شما راضی شود نمیکنید و جلو ظلم و زورگوئی و چپاولگری و آدمکشی  را در مملکت  که از سوی مامورین خودمختار  شما دارد انجام  میشود  نمیگیرید، آیا خودتان میدانید که برای رضای چه کسی  یا چه مرجعی دارید کار میکنید که در مقابل اینهمه فساد بعنوان زعیم این مملکت از قدرت مطلقه تان  استفاده  نمیکنید و این امرکه مملکت بطور جدی دارد بسمت قهقرا میرود براستی برایتان مهم نیست و شما را نگران نمیکند؟ ای سکان دار فرزانه کشتی نظام، این کشتی از داخل پوسیده است و دارد غرق میشود، آیا بگذار بشود و این امر برای شما مهم نیست!؟ آخر شما چرا نمیدانید که  مردم خسته و ناراحت و پریشان هستند و شما به این امر اصلا  اهمیتی نمیدهید علتش چیست  شاید  این قدرت تسلیحاتی بزرگی  که برای خود درست کرده اید شما را از درک و توجه به خیلی از حقایق موجود در این مملکت باز داشته باشد و فکر میکنید که با این تسلیحات هرکاری که بخواهید میتوانید بکنید و این فقط یک مدهوشیست که بین شما و حق خیلی فاصله ایجاد کرده است، بهوش که امور مملکت به دست دزدان و گرگان و غارتگران و دروغپردازان و حقه بازان است که با همین تسلیحات شما ملت را خفه کرده  و در حال سرکوب نگهداشته اند  و بوسیله همین قدرتی که در اختیار دارند، دارند جنایت میکنند و حضرتعالی  متوجه باشید  جنایات ریز و درشتی را که این مامورین شما با استفاده از قدرت نظام امروز در نقطه نقطه ایران  دارند مرتکب میشوند در نهایت همه به حساب نظام و  شما که رهبراین نظام هستید گذاشته میشود، آیا این برای شما امری توجه طلب نیست؟ اگر هست همت کنید جلو ظلم را در تمامی اشکالش بگیرید و به آنچه که در ذیل میآید اگر به آن عنایت لازم  بفرمائید خیلی از مشکلات  غیر ضروری مملکت  حل خواهد شد.  شما زمانی که خود هنوز بقدرت نرسیده بودید کسانی را که دست شاه را می بوسیدند مورد انتقاد قرار میدادید و آدمهای کثیفی میدانستید اما امروز هر بد باطن و خوش ظاهر و سیه دلی که دست تان را می بوسد از این عملش لذت میبرید و از چنین شخصی خوشتان میآید و امور مملکت را بدست همینگونه افراد چاپلوسی که فقط  تظاهر به دینداری میکنند ولی در باطن اصلا  دیندار نیستند می سپارید که هیچ رحمی نسبت به مردم  در دلشان نیست وهمه اش  بفکر جمع مال و ثروت هستند و مشاهده شده است که  شکایات مردم در مورد خلافکاری  این اشخاص اصلا  مورد توجه و رسیدگی قرار نمیگیرد.  حضرتعالی این طرز عمل خود یا مامورین تان  را چگونه توجیه میکنید تا  قضاوت منفی  دادگاه خلق و رای عامه را در مورد خود و نظام تان سد باب کرده واز بدنامی نجات پیدا کنید؟ چون فردا که این قدرت قهریه شما از سر این  ملت  شدیدا  تحت ستم بر میخیزد این مردم بدون پروا و صریح در مورد شما  قضاوت خواهند کرد و از بابت رنجی که از سوی کارگزاران نظام شما  برده اند سخن ها خواهند گفت و لعنت ها خواهند فرستاد  پس حضرتعالی  قبل از رسیدن به چنان مراحلی همین امروز که قدرت دارید چاره کار را بکنید و چاره کار هم تنها اجرای عدالت و کوتاه کردن دست دزدان دست بوس و چاپلوس از سر ملت است و یکی از آنها سلیمانی  نماینده حضرتعالی در استان سیستان و بلوچستان است که آدمی بتمام معنی  بدباطن و خوش ظاهر و فریبکار و دزد و غارتگر و ضد عدالت  است.

3)  جناب خامنه ای، شما که یک روحانی هستید بدون شک معنی این آیه کریمه را که در قران مجید  موجود می باشد و سخن خدا با بنی نوع بشر است چون درجه علمی تان  خیلی بالاست بهتر  از  ماها میدانید، آنجا  که میفرماید   " یا ایِها الناس اِنَّا خّلّقنّاکُم مِن ذّکّرٍ وّ اُنثّی وّ جّعّلنّاکُم شُعُوبّا  وّ قّبّائِلّ لِتّعّارّقُوا،  اِنَّ اّکرّمّکُم عِندّ اللهِ اّتقّاکُم... "  معنی آنرا برای آنهائیکه نمیدانند ترجمه میکنم یعنی : ای مردم ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و آنگاه بشکل ملتها و قبائل درآوردیم  تا یکدیگر را بشناسید و در این مورد بهترین شما در نزد من همانهائی هستند که این کار شناسائی را انجام دهند یعنی اینکه  به حقوق یکدیگر نه تنها که تجاوز نکنند بلکه آنرا محترم شمرده و برسمیت بشناسند.  با سخنی واضحتر اینکه خداوند میفرماید که من انسانها را بصورت اقوام در همسایگی هم قرار داده ام تا یکدیگر را با حفظ حقوق بشناسند و در اینکار هرکس یا هر قومی  که تقوای بیشتری از خود نشان دهد یعنی نسبت به رعایت حقوق دیگران بیشتر اهتمام ورزد  نزد من خدا مکّرَم تر و مقرب تر خواهد بود.  پس باید گفت که  اقوام مختلف بر پشت این کره زمین در همسایکی یکدیگر از سوی خداوند در مضان آزمایش قرار دارند تا معلوم شود که اینها با  قانع شدن بحق خود عدالت را رعایت میکنند و یا اینکه نسبت به این حکم خدا بی پروا و بی تقوا  شده و آنرا  زیر پا گرفته و بحقوق همسایگان تجاوز میکنند و با اینکار وارد محدوده ظلم و غضب خدا میگردند.  جناب خامنه ای، به بینید شما میگوئید که یک مسلمان هستبد و پر واضح است که  مسلمان بکسی میگویند  که همه قرآن را قبول داشته باشد و ما از شما بعنوان یک رهبر مسلمان میخواهیم که در مورد ما واحد های قومی در درون مرزهای ایران که در همسایگی قوم فارس قرار گرفته ایم  فقط به همین یک آیه قرآن عمل نمائید تا کلی از مشکلات ما، شما و نظامتان و تمام مملکت به برکت رعایت همین یک حکم الهی و اسلامی حل شود.  یا بخاطر اثبات مسلمانی تان  هم که شده جناب خامنه ای  لازم میگردد که به این خواسته خدا و این  آیه شریفه قرآن مجید عمل نمائید و خود را در دایره تقوا و اسلام  و مقربین خدا قرار دهید. اگر ملاحظه این حکم خدا را بکنید اجراء و قانونی کردن  بندهای  ذیل بعنوان رعایت عدالت در مملکت بر شما واجب میگردد و همین امر هم رهبری شما را به حیث یک رهبر مسلمان مشروعیت خواهد بخشید.  در غیر اینصورت مشروعیت رهبری از شما سلب خواهد شد و ادامه زورمدارانه آن دلالت بر دیکتاتوری و ظالم بودن و زورگوئی شما را خواهد کرد  و در چنین وضعی قیام ملت بر علیه شما امری مشروع خواهد شد و امید است که حضرتعالی  بعنوان یک مسلمان خوب و پر قدرت  و سنجیده و  یک انسان فرزانه و اهل منطق اجازه نخواهید داد که کار به این مرحله حساس و غیر مطلوب  برسد.

4)  ما ملت بلوچ همانند ملت أذری، ملت کرد، ملت عرب، ملت ترکمن خود را ایرانی میدانیم چون شناسنامه ایرانی داریم و تقاضای عدالت اینست که در این مملکت  با ملت فارس متساوی الحقوق شویم و سیاست امحاء هویت خدادادی ما ملتهای فوق الذکر توسط ملت فارس نه فقط  سیاستی خیلی غلط بلکه بسیار ظالمانه، منفور و محکوم هم هست چون هم ناقض کامل حکم خدا و هم ناقض منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد که ایران یکی از اعضای آنست هست.   طبق حکم صریح خداوند همه انسانها بر پشت این کره زمین که بشکل مجموعه های قومی زندکی میکنند از حقوق اساسی شان است که با حفظ هویت خدادادی شان زندگی کنند تا مورد شناسائی قرار گیرند ولی با سیاستهائی که نظام جمهوری اسلامی در دست اجراء دارد تا نیم قرن دیگر این ملتها در شکم ملت فارس هضم خواهند شد یعنی دیگر قابل شناسائی نخواهند بود و این یک نوع نسل کشی بی سرو صداست که رژیم پهلوی  در ایران شروع کرد  و نظام جمهوری اسلامی شما هم  دارد آنرا تکمیل میکند پس فرق نظام شما با نظام شاهنشاهی چیست؟ جز اینکه جای افراد عوض شده است دیگر چه فرقی حاصل شده است؟ آنوفت افرادی بدون عمامه امور مملکت را در اختیار داشتند و ظلم میکردند و حالا افرادی دیگر جای آنها را گرفته  و همان کارهائی را دارند میکنند که آنها میکردند فرقش فقط اینست که آنها عمامه نداشتند و اینها عمامه دارند و به نام اسلام دارند ظلم میکنند.  ظلم ظلم است  آنرا یک نظام شاهنشاهی بکند ، یک نظام جمهوری اسلامی بکند، یک نظام سکولاریست بکند، یک نظام سوسیالیست بکند و یا یک نظام ناسیونالیست بکند مردم مزه اش را بطور یکسان احساس میکنند. آیا ظلم بنام اسلام که باشد شیرین و بنام غیر اسلام تلخ است!؟  ظلم ظلم است و هر آنچه که از آن تولید میشود رنج و عذاب و بدبختی است برای مردم. بین نظام شما و نظام شاهنشاهی هیچ فرقی حاصل نشده است چون  در نابود کردن  ایران و مردمش  رژیم شما  با رژیم پهلوی تاکنون بطور یکسان عمل کرده است.  شما که انسانی عاقل و فعلا توانا هم هستید این  دانائی وتوانائی تان را چرا در راه مثبت و اجرای عدالت بکار نمی گیرید و حقایق ملموس را مورد توجه قرار نمیدهید؟  یک حقیقت اینست که   در دنیا تعداد کشورهای چند ملیتی زیاد است و همه کشورهائی که امروز پیشرفت کرده اند و مردم شان خوشحال زندگی میکنند همان کشور هائی هستند که به واحدهای قومی در درون مرزهای کشورشان خود مختاری منطقه ای داده اند تا بطور طبیعی و فطری بر اساس روایات تاریخی و تراث  فرهنگی و خصوصیات اقلیمی خود زندگی کنند و بر اساس روابط  عادلانه ای  با مرکز متصل باشند.  در آن کشورهای پیشرفته هیچ قوم قویتری  سعی نکرده است که سلطه خود را  بر دیگر اقوام  همسایه خود چنان نافذ کند که تمام آزادی های اساسی آنها  را  مانند جمهوری اسلامی  از آنان سلب  کرده و بصورت برده و محکوم و محتاج و چاپلوس  درآورد. حکام عاقل آن کشورها با اتخاذ سیاستهای عاقلانه و عادلانه و منطقی و دادن خودمختاری به واحد های قومی در کشورشان امکان هرگونه کشمکش داخلی و درگیری با یکدیگر را از میان برده اند و بدینگونه توانسته اند همه امکاناتشان را در راه ترقی و تعالی مردم وکشورشان  بکار گیرند و نه اینکه آنرا  در راه سرکوب و کشتار و غارت کردن یکدیگر بکار برند، همان چیزی که امروز در ایران وجود دارد.  این روش غلط  در اداره مملکت نه تنها که هیچ ترقی و پیشرفت و سعادتی را برا ی مردم این  کشور بهمراه نخواهد داشت بلکه همه چیز این مملکت را نابود خواهد کرد و توقع مردم هر کشوری  از حکومتهای شان اینست که در جهت ترقی و خوشخالی شان کار کنند و نه در جهت نابودی و بدبختی شان و حالا شما از این دو راه کدام راه را انتخاب میکنید، راه منطق و عدالت و خوشبختی مردم  تان  را یا راه قلدری و سرکوب و شقاوت و بدبختی شان  را؟ اگر راه عدالت و منطق و تقوا مورد نظر حضرتعالی باشد که حتما هست در اینصورت  ایجاب میکند که با بکار گرفتن قدرت مطلقه خود  شرایط لازم را برای اداره مملکت بشکل فدرالیسم فراهم فرمائید و این خوشنامی بزرگ  را برای همیشه در دفتر تاریخ برای خود به ثبت برسانید چون با انجام اینکار ریشه بیعدالتی عملا از مملکت کنده خواهد شد و این اقدام شما  از نظر همه مردم ایران  و از نظر همه مردم جهان  اقدامی بسیار مهم و ایده آل و تاریخی خواهد بود  و شما اگر اینکار را نکنید مطمئن باشید که دیگرانی اینکار پُر اهمیت و خیلی ضروری را بخاطر خوشنامی خود شان هم که شده  خواهند کرد.

5) جناب خامنه ای، نظام شما در طول این بیست و هفت سال گذشته سیاستهای بسیار پُرتبعیض و ظالمانه ای را در مورد مردم بلوچ و بطور کلی بلوچستان به اجرا درآوره است که حقیقتا از حد تحمل خارج بوده است و غلط رفتاری  مامورین نظام شما  اصول عدالت را در این منطقه طوری بهم ریخته است که این عمل در ردیف فجابع تاریخی قرار میگیرد و با خبر باشید  امکان هرگونه سازگاری با مامورین موجود شما در بلوچستان  دیگر از بین رفته است  و شما اگر بفکر تعدیل این وضعیت فاجعه آمیز  نیفتید در آینده ای نزدیک وضع بسیار وحشتناکی بوجود خواهد آمد که منتج به چالشهای بسیار بزرگی برای نظام شما خواهد شد  لذا توصیه میشود که مسایل سیاسی اجتماعی را در این منطقه  با وسایل نظامی حل نفرمائید چون در اینصورت نه تنها حلی درکار نخواهد بود بلکه مشکل اندر مشکل خواهد شد و آئینه تاریخ در پیش روی همه ما و شما  قرار دارد  که این روش هرگز کارآئی و نتیجه مثبت نداشته است  واگر فقط رفتار قلدرمنشانه امریکا را در ویتنام مورد توجه  قرار دهیم  درسی آموزنده خواهد داد  بهمه چون امریکا بیش از بیست سال شب و روز بر مردم مظلوم و فقیر و بی دفاع ویتنام بمب بارید تا آنجا را تحت سلطه خود داشته باشد ولی آخر کار دست از پا درازتر مجبور شد آنجا را ترک کند و این مردم مقاوم را بحال خود بگذارد و حالا عملا ما اینرا داریم می بینیم که شما هم  قلدری تان با مردم خودتان کمتر از قلدری امریکا با مردم ویتنام  نیست، رهبر معظم شما قبل از آنکه همه ثروت مملکت را تبدیل به بمب کنید و آنرا بر روی واحد های قومی مملکت تان بریزید بهتر است در اینباره  فکر کنید و در سیاستهای تان تجدید نظر بفرمائید در اینصورت در دنیا به خوشنامی خواهید رسید و در آخرت هم مورد رحم پروردگار قویدست قرار خواهید گرفت.

6) جناب خامنه ای، زابلی ها  با حمایت بیدریغ نظام شما در عرض این بیست وهفت سال گذشته در حق مردم بلوچ بیش از حد بی چشم روئی کرده و به مال و جان این مردم تجاوز نموده و با  مردم مان  رفتاری زورگویانه و تحقیر آمیز و قلدرمنشانه داشته اند و ما مطمئن هستیم که اگر حمایت نظام  در پشت اینها نبود هرگز جرات چنین رفتاری را با مردم بلوچ  نمی کردند لذا  تقاضای ما اینست که  شما  دست از این حمایت  تبعیض آمیز بردارید و لطف بفرمائید  همه زابلی ها را از بلوچستان به سیستان زادگاه خود شان منتقل نمائید  و در انجا هر پُست و سمت و مقامی  که به آنها بدهید ما هیچ اعتراضی نخواهیم داشت  چون این حق مسلم انهاست ولی  ماندن آنها در بلوچستان از این پس مورد اعتراض شدید ما مردم بلوچ است و این حق هرکسی است که مهمان زورگو را از خانه اش اول با خواهش  بیرون کند  و اگر نرفت با تودهنی و اگر باز هم نرفت با تبر و کارد و کلاش.  اگر حضرتعالی بعنوان حاکم کشور این کار را با ابزارهای قانونی انجام دهید خیلی بهتر خواهد شد  و اگر انجام  ندهید مردم بلوچستان مجبور خواهند شد آنرا در جائی که قانون، منطق، دمکراسی و آزادی بیان  نباشد   با ابزارهای غیر قانونی انجام دهند البته پر واضح است که  دفاع از حق وکرامت خویش در جائی که زور بجای قانون حکومت میکند نه تنها که امری غیر قانونی نیست بلکه امری بسیار ضروری و مشروع  و منطبق با حکم الهی و تقاضای عدالت است. اگر نظام شما در نهان خود قانون سرش نشود  مردم تحت ستم و تحت تحقیر بلوچ برای رسیدن بشرایطی عادلانه در زادگاه خود  دست بهر اقدامی خواهند زد  حتی اگر شما بجای بیست هزار نفر نظامی دویست هزار نفر را مامور حفاظت از طلم و لاقانونیت در این منطقه  بکنید.

7)  برای تخلیه بلوچستان از زابلی های ضد عدالت  و رفتن آنها به زادگاهشان از قرار معلوم  از سوی سردار عبدالمالک بلوچ که یک رهبر انقلابی در بلوچستان است مهلتی چند  ماهه منظور کردیده است تا حکومت این تقاضای بحق مردم بلوچ را خود به اجرا درآورد و با این اقدام مثبت  خود امکان هرگونه خشونتی در این رابطه را عملا از بین ببرد و اگر حکومت برای این تقاضای بحق و عادلانه مردم بلوچستان اهمیتی قایل نشد آنگاه تمامی این مردم دلیر وغیور برای احقاق حق و رفع ستم از خود طبق دستور رهبر عدالتخواه و جان برکف شان عمل خواهند کرد و تا به تمام آن حقوقی که تحت عنوان عدالت قرار میگیرند نرسیده اند دست از مبارزه نخواهند کشید.  و در این میدان عمل برای رسیدن به عدالت توقع اینست که نظام حد اقل کمی وقار و صداقت داشته باشد و به این مبارزین  ملت بلوچ  دزد و اشرار و قاچاقچی ویا عامل اسرائیل و امریکا نگوید چون اینها نمایندگان حقیقی این  مردم شدیدا تحت ستم هستند که در خانه شان  برای رفع ظلم و احیاء کرامت انسانی خویش دست به اسلحه برده اند.  امیر عبدالمالک بلوچ بر خلاف تبلیغات گسترده ای که رسانه های شما براه انداخته اند آدمی خشن و جنایتکار نیست بلکه  در حالت غیر جنگی و عادی  انسانی کاملا  ملایم و رحمدل و عادل و اهل منطق است  و خشونتی را که ظاهرا از ایشان  دیده میشود در صحنه جنگ است و این تنها عکس العمل بسیار کوچکی است که در مقابل جنایات جورواجور و مکرر زابلی های اسلحه بدست در حق مردم بلوچ از خود نشان میدهد. ما هم مثل دیگر نیروهای مبارز  اعلام میکنیم که  تا رسیدن به عدالت کامل رهبری عدالتخواهانه و مخلصانه و فاطعانه  سردار عبدالمالک بلوچ بدون کمترین  شبهه و تردیدی  مورد تائید ما و تمامی مردم بلوچستان است و هرگونه اتهام نادرست و ناروائی را در مورد این شخص از سوی هرکس و هر جناحی که باشد پیشاپیش باطل اعلام میکنیم و همراه با تاکید بیشتر  هر نوع حرکت منفی،  مخالفت و تبلیغات معاندانه و  تفرقه آمیز  را در مورد رهبری این شخص  که مجموعه صفات یک رهبر حقیقی را دارد و پس از نیم فرن انتظار در بلوچستان ظلمزده  ظهور کرده است  از هر سمت و سوئی که باشد بشدت رد کرده و به دیوار میکوبیم  تا در سایه مجاهدتهای بیدریغ و مخلصانه این بزرگمرد تاریخ بلوچستان به عدالت برسیم. جناب خامنه ای،  رهبر محترم کشور،   مردم بلوچ بخشی از ملت بزرگ ایران هستند و جنابعالی رهبر این مملکت هستید اگر بخواهید قدرت آنرا دارید که عدالت را بدون خشونت و خونریزی در کشور پیاده کنید و تنها راه عملی  آن اعطای  خودمختاری ایالتی به واحد های قومی در درون مرزهای ایران است و امیدواریم که خداوند این توفیق را که حامل نیکنامی بزرگی برای حضرتعالی خواهد بود بشما عنایت فرماید.

8) جنابعالی بنده را کاملا میشناسید چون در اوایل انقلاب من در رابطه مستقیم با حضرتعالی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی که فکر میکردم بزرگترین هدفش اجرای عدالت است کار میکردم و اگر حقیقتا عدالتی درکار می بود الآن من حقا می باید در دست راست شما جای میداشتم و برای اجرای عدالت در بلوچستان ظلمزده  به شما مشورت میدادم تا جلو هرگونه تبعیض مجددی  را در مورد مردم بلوچ که از سوی نظام شاهنشاهی دیده بود بگیرم ولی بدلیل سه  عیب طبیعی و خدادادی " بلوچ بودن ، سنی بودن و عدالتخواه بودن "  نه تنها که در دست راست شما جای نگرفتم بلکه مامورین متعصب و بی خبر از تمامی حقوق بنیادین یک انسان در بلوچستان بازیهائی بسرم در آوردند که امکان ماندن در خانه و زادگاه برایم نه تنها مشکل بلکه غیر ممکن هم شد. بهر حال پس از هشت سال فعالیت قلمی در خارج بر علیه نظام  یک هیئت از مامورین اطلاعاتی شما در سال 1380 تحت کوششهای دامنه داری برای دادن تامین به  من به امارات متحده عربی  امدند و در حین مذاکره من به اینها گفتم که  شما آدمهای بسیار نابابی هستید ، ظاهر و باطن تان فرق میکند و قلب انسان از قول و قرار تان اصلا مطمئن نمی شود، خداوند اگر قوم ما را در قاره افریقا آنجائیکه مردم جلو چشم همدیگر از گرسنگی میمیرند قرار میداد به مراتب بهتر از این بود که در همسایگی شما قوم فارس قرار داده است چون در آنجا انسان حد اقل صادقانه و بدون منافقت میمیرد و در اینجا تا منافق و بی ایمان و حقه باز نشود نمیتواند زندگی کند و هر وقت هم که بمیرد بی ایمان و منافق میمیرد بهمین جهت ما از همسایگی شما راضی نیستیم. ابراهیمی نامی گفت که چرا افریقا و  جائی در اروپا را آرزو نمی کنید بایشان گفتم شما از بس که در حق ما ظلم کرده اید ما به افریقایش هم راضی هستیم اروپا خیلی دور است. پس از مذاکره در مورد مسایل متعدد با اینها قرار شد که  صد مملیون تومان بابت خساراتی که من ادعایش را میکردم بمن بدهند و مجوز نشر یک ماهنامه هم جزء شرایط مان بود  ولی از شما چه پنهان  اینها نه تنها که به هیچیک از وعده های خود وفا نکردند و این منجر به مکاتبات متعددی  شد که من با آنها انجام میدادم ولی با همه این تلاشهای قانونی که انجام میدادم  جز عذاب روحی و  اتلاف وقت  هیچ نتیجه دیگری حاصل نشد  و بهرامی نامی  که خیلی آدمی دیوس و پست است و به خانواده ما صدمه بسیار زده است به اتهام اینکه من در نامه هایم به آیشان توهین کرده ام از طریق  اداره اطلاعات  ایرانشهر  مرا به دادگاه و قضات آله دست شان سپردند و قضات طبق دستور آنها بشکلهای مختلف به ترساندن و تهدید من پرداختند تا بلکه بتوانند مرا از مطالبه صد ملیون تومان پولی که بنام من گرفته ولی خود خورده بودند منصرف نمایند اما من نه تنها که کوتاه نمیآمدم بلکه از موقف خودم بدون تزلزل و با قدرت دفاع میکردم و مسولین پرونده ام در اطلاعات زاهدان  نهایتا از شکست روحی و عقب نشینی بنده از مطالبه  صد ملیون تومان نا امید شدند نهایتا  بفکر نابودی بنده بشکلی بسیار ظریف و غیر محسوس افتادند که خداوند این توطئه را بمن الهام فرمود و من قبل از آنکه انها موفق به اجرای این توطئه غیر انسانی و فریبکارانه  شان  شوند با بی خبر گذاشتن  نزدیکترین افراد خانواده ، حتی پدر پیرم که در این زمان شدیدا به خدمات من نیاز داشت  کاملا بی اطلاع و بی سرو صدا و با خیلی احساس رنج و مرارت  از مرز خارج شدم تا مامورین شما در اداره اطلاعات  با  کشتن من مستحق رفتن به جهنم نشوند و من هم با ادامه مساعی قلمی ام  برای  استفرار عدالت در بلوچستان ظلمزده  بقیه اوفات عمرم را پُر نمایم.  لطفا مطلع باشید که مامورین اطلاعت شما از صد ملیون تومان پولی که بابت خسارتهای وارده قرار بود بمن بدهند فقط مبالغ زیر را به تناوب بمن داده اند :  یک بار مبلغ هشتصد هزار تومان توسط  ماموری  بنام کاظمی همراه با حمید فروغی. یکبار میلغ هزار دولار توسط فردی بنام ابراهیمی که جزء هیئت تامین دهنده هم بود  که امضاء و رسید آنرا با خودکاری سبز که بمن دادند گرفتند ولی بعد من متوجه شدم که در این رسید حتما دستکاری خواهند کرد و احتمال آن هست که مبلغ یکهزار را تبدیل به ده هزار  و یا صد هزار دلار بکنند.  یکبار دویست هزار تومان که آقا ی حمید فروغی یا تمهیدی که بهمراه  آقای احمدی مسئول جدید پرونده ام و بستانی نامی که در اداره اطلاعات ایرانشهر کار میکند و ظاهرا برای عیادت بنده آمده بودند  بمن دادند که من قبول نکردم و آنها آنرا در حساب من ریخته بودند. یکبار دیگرهفتصد هزار تومان حاجی احمدی مسئول جدید پرونده ام از زاهدان به حسابم  ریخت که پنج ملیون تومان  برای معالجه ام تقاضای کرده بودم و  این مورد اعتراص من قرار گرفت و باز پس از یکهفته مبلغ پانصد هزار تومان دیگر به حسابم ریخت و تاریخ پرداخت این پولها را من در جائی یادداشت کرده بودم که فعلا در دسترسم نیست وگرنه  با تاریخ ذکر میکردم تا بررسی آن آسانتر باشد.  در دوران چهار ساله تامینم اینها مجموعا  سه ملیون تومان  پول با شیوه های بسیار موذیانه و مزورانه ای بمن داده اند آنهم با جنگ و دعوا و سر وصدای زیاد. من نود و هفت ملیون تومان هنوز از این آقایان مسئولین پرونده ام  طلبکار هستم و این از بابت خساراتی است که اینها بمن و خانواده ام وارد کرده اند و لا غیر که من جزئیات آنرا در نامه هائیکه به آنها نوشته ام شرح داده ام. لذا تقاضا دارد دستور فرمایند این موضوع توسط افراد صالح و بیطرف بررسی شود و مبلغ نود و هفت ملیون تومان مطالبات بنده  از مسئولین پرونده ام را  به مولوی عبیدالله بزرگزاده در ایرانشهر که برادر همسرم هست پرداخت کنند تا به ایشان  تحویل دهد چون حقوق شان از طرف  من و مامورین شما بطور کلی پایمال شده و خیلی در عسرت وتنگدستی دارند زندگی میکنند.  این مامورین شما در هجرت هم از من دست بردار نیستند و توطئه  هائی  از همان نوع  در مورد بنده باز هم  دارند انجام میدهند چون من متاسفانه یا خوشبختانه  هنوز هم یک بلوچ، یک سنی  و یک عدالتخواه هستم و چه کنم که غیر از این نمیتوانم باشم و چنین  پیداست که  این صفات هنوز هم  در نظام  جمهوری اسلامی  جرم محسوب می شود و این یک ضعف بزرگ برای نظام است.  نامه های زیادی در دوران چهار ساله تامینم  به مسئولین استان نوشته ام که اگر منتشر شود حقایق توجه طلبی را بر ملا خواهد کرد و خیلی بنفع جمهوری اسلامی خواهد بود که مفاد  آنها را مورد توجه قرار دهد،   والسلام.
             احتراماتم را بپذیرید،

                                      محمد آرمیان

           دبیر کل
  نهضت عدالت بلوچستان ایران

این نامه  بمنظور اطلاع همگان بصورت سرگشاده نیز منتشر خواهد شد  تا مردم  اقداماتی  را که حضرت آیت الله خامنه ای رهبر محترم ایران  در رابطه با این نامه خیرخواهانه که کلی از مشکلات اساسی  بلوچستان  را صریحا  بیان میکند انجام میدهد در جریان قرار گیرند .




آ



۱۳۹۳ آبان ۳, شنبه





بنام الله مقتدر
بقلم: محمد آرمیان
چرا ملت بلوچ ضعیف و دستبوس بیگانه است!؟

      ملتها مجموعه ای از مردم هستند که هر کدام  دارای علائم و ویژگی های مخصوص بخود هستند که متفاوت از ویژگی های ملت های دیگر است. پاسداری و حفظ این ویژگی ها مساوی است با حفظ هر ملت. حفظ هویت یک ملت مساوی است با استقلال، امنیت، عزت و خوشبختی آن ملت. افراد هر ملتی بطور تک تک  برای حفظ خوشبختی خود لازم است نسبت به حفظ هویت خدادادی خود حساس باشند و گرنه بی تفاوت میمانند و ملتهای بی تقوا و فزون طلب  دیگری بر سر زمین و سر نوشت آنها مسلط میگردند و آنها را تبدیل به نوکران خود کرده و خوشبختی را از آنان سلب می نمایند. این مثال بر ملت بلوچ صادق است. ملت بلوچ در گذر زمان واقف به دو اصل بسیار مهم و حیاتی نبوده است بهمین دلیل امروز تبدیل به ملتی غیر مختار و نوکر مآب شده است. آن دو اصل یکی دین است و دیگری سرزمین(وطن).

        مسئولیت حفظ دین با علماء یعنی رهبران روحانی جامعه است و مسئولیت حفظ سر زمین با قشر تحصیل کرده و باصطلاح روشنفکر و سیاستمداران جامعه. اتحاد این دو قشر است که ایجاد قدرت میکند و حفظ دین و سر زمین بدون قدرت امکان ندارد. این دو قشر در جامعه مکمل یکدیگر و ضامن استراتژی خوشبختی ملت خود می باشند.

        در اوایل انقلاب روشنفکران ما ارزش و اهمیت دین را نفهمیده بودند لذا تحت تاثیر نشریه  های مارکسیستی بر علیه اهل دین جبهه گرفتند و علمای ما هم حفظ هویت خدادادی را قومیت تصور کردند و آنرا محکوم نمودند و گفتند که در اسلام قومیت نداریم.  این دو قشر بسیار مهم جامعه ما بجای اینکه متحد شوند به مقابله و تنفر از یکدیگر پرداختند و توانائی های  یکدیگر را حنثی کردند و این بر خلاف قوانین الهی بود و لذا الله مقتدر حمایت و نصرت خود را از این ملت  گرفت و آنان را به حال خود و در حال مخالفت با یکدیگر رها کرد و شدیم ضعیف و همین که هستیم یعنی نوکر و دستبوس  گجر و زابلی. اسفا، چه اشتباه و ندانمکاری بزرگی در جامعه ما اتفاق افتاد و به غلامی ما دوام  بخشید!

        در اول انقلاب بنده با تشکیل جبهه عدالتخواه بلوچستان هر چه سعی کردم که این دو قشر را متوجه حقیقت امر کنم نشد که نشد. به علماء میگفتم که ما باید این قوم خود را متوجه هویت خدادادی اش بکنیم تا با حفظ هویت در سر زمین خود صاحب حق شود. می گفتند این قومیت است و در اسلام قومیت نداریم و محکوم است و مسئله فقط مسئله اسلام است. وقتیکه با قشر اندک تحصیل کرده که حرف میزدم و میگفتم که جامعه ما یک جامعه اسلامی است ما باید حقوق مدنی و ملی مان را از طریق آموزه های قران و در اتحاد با علماء پیگیری کنیم میگفتند که همه بدبختهای ما بخاطر همین قرآن و همین اسلام و همین علماء مرتجع و واپسگرا است و ضامن سعادت ما یک جامعه کمونیستی و نمیدانم سوسیالیستی و غیره خواهد بود و همان چند تا نشریه کمونیستی که خوانده بودند مغزشان را شسته  و مجال فکر کردن صحیح را از آنان گرفته بود. لذا با وقوع این انقلاب فریبنده که توسط  انگلیس مکّار طراحی شده بود و فرصتی بسیار مهم برای ملت ما برای کسب حقوقش بود  اتحاد لازم بین این دو قشر بسیار مهم جامعه ما با تمام کوشش هائی که بنده بخرج دادم برقرار نشد که نشد. چون بنده فکر اسلامی داشتم و فکر میکردم که این نظام که شعار اسلامی میدهد حقیقتا یک نظام اسلامی است و از آن حمایت میکردم و در رابطه مستقیم با رهبر فعلی انقلاب بودم و میخواستم با استفاده از قدرت این نظام عدالت را در بلوچستان بر قرار کنم ولی علماء و خوانین ما کار و فعالیت بنده را درک نکردند و شروع به تهمت پراکنی بر علیه بنده کردند که این جاسوس خمینی است شیعه شده است و غیره...  و روشنفکران کمونیست شده ما  هم که باصطلاح خود را طرفدار اتحاد جماهیر شوروی تصور میکردند تبلیغات به راه انداخته بودند که این آرمیان صد در صد مامور سی. آی. ا.  امریکاست و بخاطر همین مخالف فعالیت ما کمونیست هاست. و نمی دانید که من برای ایجاد اتحاد بین این دو قشر بسیار مهم جامعه مان چه مرارت ها و درون شکنی هائی که تحمل نکردم ولی باز هم  به فضل الهی بر هدفم که همانا نجات ملت مظلوم  بلوچ از ستم مضاعف و بی عدالتی هاست استوار ماندم و حالا هم در سن هفتاد سالگی و تا پایان عمر به این کار ادامه خواهم داد اگر توفیق خداوند شامل حال باشد. حالا پس از دیدن اینهمه مظالم در حق خود  همه اقشار ملت بلوچ باید با هم متحد شوند و جلو همه  تفرقه ها حتی الامکان باید گرفته شود و همه از این بی تفاوتی و بی حسی و خواب غفلت بیدار شوند و شعار خود مختاری در چهار چوب ایرانی یکپارچه و سر بلند و مستقل را فریاد بزنند.  خودمختاری یک حق قانونی برای تمامی ملتهای جهان است و در منشور جهانی حقوق بشر سازمان  ملل متحد درج شده است  و ملت بلوچ بطور جدی باید خواستار و پیگیر آن باشد. اساسنامه " نهضت عدالت بلوچستان ایران" طرح خودمختاری بلوچستان را بنحوی بسیار مجمل و روشن مطرح کرده است آنرا در وبلاگ وتواجهی که بولتن رسمی" نهضت عدالت بلوچستان" است پیدا کرده بخوانید و بر اساس آن موضع گیری کنید تا به اتفاق هم این راه نا هموار را به پیمائیم و به حقوق خدادادی مان برسیم.

        ما ملت بلوچ همانند ملت های دیگر انسان هستیم و حق زندگی انسانی و با عزت و آبرومند داریم. مسئولین نظام لطف کنند ما را بیش از این  در ظلم و دریوزگی نگه ندارند و مسئله خودمختاری بلوچستان را تا پایان سال 1394 شمسی از کانال مجلس شورای اسلامی به تصویب برسانند و ما را از خود ممنون و سپاسگزار نمایند و مبارزه مسلحانه  فرزندان ملت بلوچ که تحت نام  جیش العدل در جریان است فقط  با همین شرط متوقف خواهد شد. جیش العدل بر خلاف تبلیغات گسترده گمراه کننده  یک نیروی تروریستی نیست بلکه یک نیروی مسلح دفاعی است که در سر زمین خود برای متوقف کردن کشتارهائی است که توسط نیروهای مسلح نظام انجام میگیرد و مردم بی گناه مان را که به دنبال لقمه نانی در محیط زندگی خود هستند بیرحمانه به قتل میرسانند و هیچ مرجع و دادگاهی برای رسیدگی به عملیات خود سرانه و غیر قانونی این مامورین نیست. هر گاه نیرو های جیش العدل در کرمان و اصفهان و مشهد و غیره دست به اقدامات مسلحانه بزنند آنوقت میشوند یک نیروی تروریست ولی تا زمانیکه در بلوچستان عملیات انجام میدهند نیروی دفاعی ملت مظلوم و تحت ستم بلوچ هستند که برای صیانت از حقوق و هویت  خود وارد این کار پر زحمت شده اند و بر اساس حکم الله مقتدر دارند عمل میکنند.


         همه اقشار ملت بلوچ برای حمایت از جیش العدل بهر ترتیب ممکن که برای شان میسر است اقدام مقتضی همراه با احتیاط لازم بعمل آورند. زنده باد عدالت/ مرگ بر ظلم و جنایت. خدایا چنان کن سر انجام کار/ تو خشنود باشی و ما رستگار. یا حق!        

۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه

موضوع: سلفیت در بلوچستان - 5






بنام الله مقتدر


موضوع: سلفیت در بلوچستان -5

بقلم: محمد آرمیان

 با عرض سلام و تقدیم مراتب ادب و احترام بهمه دوستان،
        موضوع سلفیت توسط یکی از دوستان در فیسبوک مطرح شده بود که گویا شبهاتی در آن مشاهده کرده بود و مایل بود که این موضوع مورد بر رسی قرار گیرد.  بنده هم بخاطر ارتباط زیاد با افراد این فرقه متوجه خیلی از شبهات شده بودم که فرصت پرداختن به آن پیش نیامده بود و حالا که مطرح شده است به آن می پردازیم تا نفع و ضرر آن را در جامعه خود ارزیابی نمائیم. این مسئله ای اجتماعی در جامعه احناف است لذا بکل جامعه مربوط میشود  و لذا قصد مخالفت و یا دشمنی با هیچ شخص و یا اشخاص خاصی نیست و آنچه که مدّ نظر است فقط خیرخواهی برای این جامعه از همه سو در محاصره دشمنان و بدخواهان دین و سر زمین است و کوششی است برای پیشگیری از مضّرات احتمالی آن  و سدّ باب فتنه ها در این زمان پر فتنه.
        ملتهای زنده و هوشیار دنیا هر مسئله اجتماعی جدیدی را که در جامعه شان پدیدار میشود نسبت به آن بی تفاوت نمی مانند بلکه آنرا به دقت مورد بر رسی قرار میدهند  اگر مضر و مخرب و مشکل ساز باشد جلوی آنرا میگیرند و اگر مفید باشد آنرا حمایت و تقویت میکنند.
        مبلغین این گروه برای اینکه بشکل یک فرقه و یا مذهب جدید مطرح شوند سعی دارند در انجام اعمال عبادی  طوری عمل کنند که حتی الامکان  فرق ظاهری نمایانی با مذاهب چهار گانه اسلام داشته باشند تا موجودیت شان بعنوان یک  فرقه یا مذهب جدید احساس و ظاهر  شود و لذا نواقصی در دین به وجود آورده اند. همین نقص ها و فرق های تخریبی که به وجود آورده اند و یا میآورند تنها ضامن موجودیت آنها به عنوان یک فرقه یا مذهب جدید خواهد بود. نواقص و اختلافاتی که اینها با استفاده از احادیث جعلی و به حساب پیروی از سلف صالح  بوجود آورده اند عبارتند:
 1-  حذف نیت از نماز و اعمال دیگر. میگویند : در نماز نیت لازم نیست و برای آغاز نماز میگویند که فقط  رو به قبله ایستاد و دستها را نه تا بنا گوش بلکه تا حد شانه ها بالا برد و الله اکبر گفت و سپس نه روی سینه بلکه زیر گلو بست. حال آنکه دارومدار و ارزش اعمال همه اش با نیت انسان وابسته است . این نیت است که نوعیت عمل را مشخص میکند و به آن معنا و کیفیت می بخشد . یک عمل بدون نیت یعنی یک عمل هیچ و پوچ و بی هدف  انما الاعمال بالنیات  یعنی در هر عملی نیت لازم است و باید خالصتا برای رضای الهی باشد و مانند شهادتین باید با زبان  اقرار شود تا آن عمل مورد قبول و رضای الهی واقع شود. اینها با حذف کردن نیت عبادات  پیروان خود را بی ارزش میکنند. پیغمبر اکرم صل الله علیه و سلم فرموده است انما الاعمال بالنیات. اینها که  خود را اهل حدیث معرفی میکنند چرا این حدیث خیلی مهم و صحیح  آنحضرت (ص) را  از مهمترین عبادت حذف میکنند و بنام تحقیق به دنبال احادیث جعلی و اختلاف برانگیز در کتب متفرقه سرگردانند!؟  این یک عمل تخریبی و مضر در دین است و نه تعمیری یا اصلاحی پس محکوم است. نیت برای انجام هر عملی ضروری است و حذف آن یک عمل خلاف سنت است.
 2- دعای جمعی بهمراه امام را بعد از نمازهای فرض و جمعه و عیدین و غیره بدعت اعلام کرده و پیروان خود را از انجام آن منع کرده اند حال آنکه میدانیم هر عبادتی که بطور اجتماعی  انجام شود خیر و برکت بیشتری دارد تا انفرادی.  چون در حدیث است که  ید الله مع الجماعه. کمک خدا همراه جماعت است ولی اینها این عبادت بزرگ و بسیار موثر را با آوردن احادیث جعلی بدعت خوانده و پیروان خود را از برکات آن محروم کرده اند.  این هم ایجاد یک نقص بزرگ و تخریبی در دین است که بنام تحقیق انجام داده اند. تحقیق های عجیبی میکنند همه اش در اختلاف با احناف و فقه امام اعظم ابو حنیفه رحمة الله علیه!
 3- سنت ها و نوافل بعد از نمازهای فرض را ممنوع و بدعت اعلام نموده و آن را بطور کلی حذف و ترک کرده اند.  این هم ایجاد نقص و تخریبی دیگر در دین است. پس همه تحقیق های اینها  برای ایجاد نقص در دین  است و نه برای رفع  نقص.
 4 - نمازهای تراویح را از بیست رکعت به هشت رکعت تقلیل داده اند این هم ایجاد نقص و تقلیل عبادت و نوعی تخریب در دین است هر چند که امر خیلی مهم نیست. آنهائیکه این نماز نفلی را هشت رکعت میخوانند باندازه هشت رکعت ثواب میبرند و آنهائیکه بیست رکعت میخوانند به اندازه بیست رکعت اجر میگیرند. حالا کدامیک بهتر است ؟ آیا این امر نیازی به جرّو بحث دارد؟

 5-  سر لخت نماز خواندن را بر پوشیدن سر افضل تر میدانند و بهمین دلیل اکثر اینها سر لخت نماز میخوانند و سعی در ترویج این نقیصه  دارند. آیا نبی اکرم صل الله علیه وسلم، خلقای راشدین  و اصحاب کرام که سلف صالح هستند سر لخت نماز می خوانده اند!؟
 6-  پاها را در نماز باندازه نیم متر از هم باز میگذارند حتی وقتی که بطور انفرادی نماز میخوانند و این عملی است بسیار غیر طبیعی و نا موزون چون وقتیکه میخواهند به سجده بروند مجبور میشوند پاها را جمع کنند وگرنه می افتند ولی باز هم اصرار دارند همین کار غیر طبیعی را بعنوان یک سنت انجام دهند و خیلی از اینها  دست ها را زیر گلو می بندند هدف اینست که هر طور شده یک فرقی با احناف ایجاد کنند تا بتوانند در این جامعه توحیدی  یکنواخت  بشکل یک فرقه یا مذهب جدید ظاهر و نمایان شوند و پیروانی از خود داشته باشند که کار و مشغله  شان فقط  جرّ و بحث و ایجاد بغض و کینه و گسترش  نفرت در جامعه مسلمین باشد.  و تمام عمرشان بجای عبادت الهی در بر رسی و زیر و رو کردن کتب اختلافی بگذرد و فرصتی برای  فراگیری قران کریم و تلاوت آن  و امر به معروف  و نهی از منکر و عبادات دیگر نداشته باشند. آیا چنین بوده است زندگی سلف صالح!؟ کار سلف صالح دعوت و تبلیغ در میان انسانهای غیر مسلمان بوده  تا آنها را با کلمه  لا اله الا الله محمد الرسول الله آشنا و وارد اسلام کنند و این آقایان پنهان شده در زیر بهانه سلف صالح مشغول ایجاد تفرقه در میان سواد اعظم مسلمین و اهل کلمه هستند. در اینجا این سئوال پیش  میآید: آیا کاری که اینها میکنند جزء نیازهای ملت مسلمان جامعه  بلوچ است و یا اینکه کوششی آشکار  برای ایجاد یک تفرقه جدید  و شکاف مذهبی در وحدت این ملت غرق شده در اختلافات گوناگون دیگر است؟ من دارم سلفیت در بلوچستان را بر رسی میکنم و اصلا نمیدانم سلفی ها در جاهای دیگر دنیا مشغول انجام چه کاری هستند. و خدا بهتر میداند که برای جامعه شان مفید هستند یا مضّر؟ ولی آنچه که مسلم است سلفی های ما برای جامعه ما خیلی مضّر هستند چون بطور آشکار مشغول ایجاد تفرقه و ترویج  نفرت در بین مسلمین این منطقه هستند و هدایت در دست خداست. خدایا هدایت شان کن اینها برادارن ما هستند که فریب اغیار را خورده و از جمع جدا گشته تا با صرف وقت در ورق زدن کتب اختلافی همه عمر سرگردان باشند و تا دم مرگ وقتی برای عبادت نداشته باشند.



7- در حدیث آمده است که پاچه شلوار نباید پائین تر از کشاله پا باشد که علامت تکبر است بلکه کمی بالاتر از کشاله باشد که سنت است. حالا اکثر اینها پاچه شلوار را نیم متر از کشاله پا بالاتر میزنند تا بگویند که طبق تحقیق انجام شده مثل سلف صالح شده اند  در حالیکه دل شان نسبت به بقیه مسلمین پر از چرک و بغض و نفرت است چون آحناف  را در دل  بر باطل و خود را با همین افراط ها و تفریط ها بر حق میدانند. فرقه ای با اینهمه افراط و تفریط و با اینهمه  بغض و نفرت و کینه چگونه میتواند یک فرقه اسلامی باشد و آنهم برحق!؟ و ما هم چقدر باید ساده لوح باشیم که  باور کنیم زیر این کاسه زیبا  نیم کاسه ای زشت جا خوش نکرده است؟
8- اینها هم مانند بریلوی ها در صدد درست کردن مساجد مخصوص بخود هستند و ادای نماز در مساجد عمومی مسلمین را درست نمیدانند ولی چون در شرایط فعلی مساجد خود را در همه جا ندارند  با اکراه در مساجد مسلمین نماز میخوانند. آیا اسلام سلف صالح چنین بوده است یا اینکه این فتنه ای است که میخواهد بتدریج  تبدیل به یک فرقه شود و مانند بریلوی ها با درست کردن مساجد ضرار  در مقابل  سواد 
اعظم مسلمین قرار گیرد و بطور آشکار را دشمن مسلمین گردد.

9-   به هر حال این فرقه ای است بریده از جمع مسلمین که عده ای را با فریب بنام تحقیق و پیروی از سلف صالح از برکت عبادات بسیار مهمی محروم میکنند و فقط بکار ایجا تفرقه و اختلاف و تنفر با بقیه مسلمین مشغول مینمایند پس  نه تنها که سرگرمی اینها حامل هیچ فایده ای هم از نظر دنیوی و هم از نظر اخروی  برای جامعه اسلامی ما در بلوچستان نیست بلکه در آینده بسیار مضر و مشکل ساز هم خواهد بود و دشمنان اسلام از این تفرقه سوء استفاده خواهند کرد  و عقلاء گفته اند که  جلو ضرر از هر جا که گرفته شود فایده است.
 10- اینها میگویند که قران و سنت بوسیله عموم مردم قابل فهم نیست و باید توسط متخصصین دین و با فهم سلف صالح انجام گیرد. بسیار خوب حرفی است منطقی. حالا این سئوال پیش میآید که شما به سلف صالح نزدیکتر هستید یا ائمه مذاهب اربعه و پیروان متخصص آنها در تواتر این هزار سال گذشته  که همین علمای ما هستند و شما در حال حاضر بیشترین اعتراض تان متوجه  آنهاست؟ شما که همین پانزده بیست سال است که سر وکله تان پیدا شده است و شروع به ایراد و انتقاد از علمای همین مذاهب اربعه که متخصصین دین هستند کرده اید و هیچ کار مثبت دیگری در کردار شما هنوز دیده نشده است  ولی در طول این هزاره گذشته این هزاران مساجد پر از نماز گزار و هزاران مدارس دینی در سطح جهان  که هزاران عالم و حافظ قران از آنها فارغ التحصیل شده و وقت شان در ترویج و تدریس دین میگذرد کارنامه همین علمائی است که امروز یهود از خدمات آنها به شدت عصبانی و در رنج است و بهمین دلیل تخریب شخصیت  آنان را نشانه گرفته است تا اعتماد مسلمین را نسبت به این رهبران خود تضعیف نموده  تا در وحدت آنها ایجاد شکاف  و تزلزل نماید و آنان را توسط همین فرقه هائی که بوجود آورده است دست به گریبان یکدیگر نماید تا همیشه مشغول خود باشند و فرصت مقابله و رویاروئی با یهود را که دشمن بنیادین اسلام و مسلمین است هرگز پیدا نکنند و شما باصطلاح سلفی ها هم در بلوچستان مشغول همین کار هستید. آیا گاهی فکر کرده اید که دانسته یا ندانسته ممکن است  کار گزار و ستون پنجم یهود و مشغول ایجاد شکاف در میان این جامعه توحیدی اسلامی باشید؟ سلف صالح را چرا بهانه برای انجام  چنین تفرقه و جرم بزرگی کرده اید؟  چرا از تقدس آنها سوء استفاده میکنید و عده ای نا آگاه از دین را فریب میدهید که از جمع به برند و به گروهی اختلافگر به پیوندند که در خدمت پیشبرد برنامه های یهود در منطقه است؟ آیا شما سلف صالح را دیده اید که خود را منسوب به آنها می کنید؟ اینهائی که این کتابهای اختلافی را در این دور و زمان  می نویسند و ترجمه میکنند و بین امت مسلمه پخش می نمایند  آیا سلف صالح را دیده اند که این دشمنی بزرگ با اسلام را بنام آنها انجام میدهند؟  مبلّغین این فرقه کمی فکر کنند و آخرت شان را بخاطر بهزیستی خود در این دنیای کوتاه مدت و بی ارزش و از دست رفتنی نفروشند و این امت یکپارچه اسلامی را گرفتار تفرقه ای جدید نکنند و از آتش جهنم بترسند.
11- اینها میگویند که بیائید کتابهائی را که متخصصین دین نوشته اند با هم بخوانیم اگر ما بر حق نبودیم حرفهای ما را به دیوار بکوبید. معنی این حرف اینست که ما بهر حال بر حق هستیم و این ملیونها نفری که در این هزار سال گذشته  بر مذاهب اربعه بوده مرده و رفته اند بر باطل بوده و جهنمی هستند و این هزاران عالم بزرگی که گذشته و رفته اند و اینهائی که الآن موجود هستند  سلف صالح را نفهمیده اند و ما چهل و نه نفر همین اخیرا موفق به فهم سلف صالح شده ایم و مردم را از تقلید مذاهب چهار گانه میخواهیم برهانیم  و با تحقیق بر اساس  فهم سلف صالح راهنمائی کنیم و از جهنم نجات شان دهیم. بیانیه برادر گرامی عمران قاسم زئی را در ذیل باری دیگر مرور میکنیم تا متوجه دیدگاه های این فرقه بشویم:
" آنچه که باعث این جبهه گیری نا صحیح علیه سلفیت میشود آنست که عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند در حالیکه در عقیده علاوه بر ماتریدی و اشعری بودن صوفی هم هستند. همین پنهان شدن شان در پشت نام مذهب حنفی عامه مردم را فریب داده و عده ای به اشتباه گمان میکنند که سلفیت رسالتش مبارزه با مذاهب فقهی هست. حال آنکه سلفیت بنیانگذاران مذاهب  را سلفی میداند و سخنان خود شان را مستند به سخنان امامان چهارگانه میدانند حال آنکه در تعریف سلفیت سه قرن اول اسلام شامل هستند پس نمی شود سلفیت را پدیده ای جدید دانست و عده ای دیگر گمان میکنند که سلفیت به فرار از مذاهب چهار گانه دعوت میکند این دو قول نادرست نسبت به اینان می باشد بلکه اینان میگویند قرآن و سنت به فهم سلف صالح امت. هیچ کس به تنهائی توان استخراج احکام از قران و سنت را ندارد مگر آنکه همراه با فهم سلف صالح باشد. بین ما و شما آقای آرمیان کتابها هستند بیا با هم آثار علماء را بر رسی میکنیم به بینیم کدامیک بر حق است!  با هم به سخنان متخصصان دینی پناه می بریم. اگر بدون پشتوانه علمی ما سخن گفتیم شما سخنان ما را به دیوار بگوبید."
12- ایشان در آغاز این بیانیه  میفرمایند که:  " آنچه که باعث این جبهه گیری نا صحیح علیه سلفیت میشود آنست که عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند در حالیکه در عقیده علاوه بر ماتریدی و اشعری بودن صوفی هم هستند. همین پنهان شدن شان در پشت نام مذهب حنفی عامه مردم را فریب داده و عده ای به اشتباه گمان میکنند که سلفیت رسالتش مبارزه با مذاهب فقهی هست.  عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند و با پنهان شدن در پشت این مذهب  مردم را فریب داده اند. مخاطب این سخن علمای احناف هستند که با پنهان شدن در پشت این مذهب در طول این هزار سال گذشته توانسته اند علاوه بر گذشتگان  یک ملیارد و دویست ملیون مسلمان فعلی را فریب داده و در گمراهی و بر باطل نگهدارند. اینها (احناف) در عقیده هم با سلف صالح فرق دارند چون علاوه بر ماتریدی و اشعری صوفی هم هستند. از این حرف چنین استباط میشود که  این حضرات برنامه دارند که این بیش از یک ملیارد مسلمان گمراه برعقیده حنفی  را سلفی کنند. آیا این شدنی است!؟ یا اینکه میخواهند بهمین بهانه یک فرقه بوجود آورند که کارش فقط درست کردن فضائی از جرّو بحث مستمر و مخالفت با علمای این امت و ایجاد شکاف در وحدت مسلمین است. احناف میگویند که ما مسلمان هستیم به این دلیل که گفته ایم و میگوئیم که : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انّ محمد الرسول الله. و پس از آن به چهار رکن اساسی اسلام که عبارتند از: 1- پنج وقت نماز سر وقت در شبانه روز. 2-  سی روز،  روزه ماه مبارک رمضان. 3-  ادای دو نیم در صد  زکات مال در صورت رسیدن به نصاب. 4-  ادای حج در صورت توانائی یک بار در عمر، و انجام عبادات فرعی دیگر.  آیا سلف صالح بر عقیده ای غیر از این بوده اند!؟ اگر نبوده اند وجود شما دیگر چه ضرورتی دارد و شما جدیدا قصد پختن چه آشی برای این امت دارید؟

13-  اما در مورد کلمه صوفی که شما خیلی به آن حساسیت دارید. صوفی در عرف به کسانی میگویند که با پرداختن  بسیار به اذکار مسنون و اسماء پاک الهی باطن خود را صاف و پاکیزه از چرک های مادی میکنند و صفا می بخشند  و اینهائی که در بلوچستان به صوفی معروفند در واقع ذاکرین الی  الله هستند و طبق فرموده قرآن در صبحگاهان و شبانگاهان الله را به کثرت ذکر میکنند  و بهشت هشت درب دارد که یک درب آن  فقط مخصوص ذاکرین است و  شما چرا این ذاکرین شرعی  را با آن گمراهانی که خود را صوفی می نامند ولی صوفی نیستند و بجای ذکرالهی  با دف  و دهل و ساز وسرنا  رقص و پایکوبی کرده و مثل دیوانه ها جست و خیز میکنند و چهار دست وپا راه میروند و بر پاهای پیران خود سجده میکنند قاطی هم کرده و با یک چوب میزنید. چرا مانع ذکر الهی میشوید؟ خیلی خوب چون شما را نسبت به کلمه صوفی خیلی حساس کرده اند  ما از این ببعد اینها را ذاکرین الی الله می نامیم و مانع ذکرشان نمی شویم. با این کار این مشکل حل میشود یا نه باز هم از صوفی ها نفرت دارید؟   

14- اینها میگویند:  این تقلید است که پیروان مذاهب اربعه را گمراه کرده است و با تحقیق باید آنها را از گمراهی نجات داد. و شعار محوری شان اینست که : خلق را تقلید شان بر باد داد = ای دوصد لعنت بر این تقلید باد. با استفاده از این شعر علامه اقبال لاهوری که تبدیل به شعار محوری اینها شده است دست به فریبکاری بزرگی زده اند و با همین شعر خیلی از افراد کم معلومات را گمراه میکنند. این شعر را اقبال در رابطه با این مذاهب اربعه نگفته بلکه دررابطه با  آن مسلمانانی گفته است که شیفته فرهنگ غرب و فرنگ شده اند و با ترک فرهنگ اصیل و اسلامی خود و ذوب شدن در فرهنگ و آداب و رسوم غربی هویت و هیبت و اقتدارو استقلال  خود را از دست داده و تبدیل به نوکران و حلقه به گوشان کفار شده اند و همین از خود بیگانگی  سبب تضعیف مسلمین شده است. و حالا این فریبکاران تقدس پیشه و پنهان شده در زیر بهانه  سلف صالح  این شعر اقبال  را برای پیروان مذاهب چهار گانه بکار می برند و میگویند که اینها تقلید از ائمه مذاهب چهار گانه میکنند و نه از رسول الله و سلف صالح.  همین تقلید است که سبب گمراهی این مسلمانان فعلی شده است و ما تازه به وسیله تحقیق میخواهیم  اینها را از گمراهی نجات داده و براه راست بیآوریم. کدام تحقیق برادران بریده از جمع!؟ شما اصلا کی هستید که اهل تحقیق شده اید؟ در میان این یک ملیارد و ششصد ملیون مسلمان در طول این هزار سال گذشته  پنجاه نفر هم اهل تحقیق پیدا نشد و حالا  شما چهل ونه نفر در طول این بیست سال گذشته و در این زمان وانفسای مادیات و عاشق زندگی مدرن اهل تحقیق برای مسلمین شده اید!؟ و برنامه دارید که یک ملیارد و ششصد ملیون مسلمان را تازه از سر نو مسلمان کنید!؟ پس  تکلیف اجدادتان که با کلمه لا اله الا الله محمد الرسول الله  مرده و رفته اند چه میشود و اگر گمراه بوده اند چگونه از جهنم بیرون میآورید؟ پیروان چهار مذهب اسلام شافعی، حنفی، حنبلی و مالکی در بیت الله شریف و در مسجد نبوی  پشت سر یک امام نماز میخوانند بعضی ها دست بسته و بعضی ها دست باز، بعضی ها با آمین بالجهر و بعضی ها با آمین بالسّر، بعضی ها دستها را کمی بالاتر و بعضی ها کمی پائین تر می بندند و هیچ اختلاف و بگو مگوئی با هم ندارند چون همه در مجموع بر مجموع سنت های رسول اکرم صل الله علیه و سلم عمل میکنند و با هم مکمل تمام سنت های آنحضرت (ٌص) هستند حالا شما چرا در پی دامن زدن این اندک اختلاف های فرعی و جزئی هستید و به بهانه پیروی از سلف صالح بین امت مسلمه تفرقه و اختلاف ایجاد کرده و به نام  تحقیق فرقه درست میکنید حال آنکه الله ذوالجلال در کلام الله مجید با صراحت امر فرموده است: واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا یعنی همه بر قرآن عمل کنید و تفرقه نکنید. بیاد داشته باشید که ایجاد تفرقه در میان امت مسلمه جرمش  از گناهان کبیره به مراتب بزرگ تر است چون امت مسلمه را بجان هم میاندازد.  برادران گرامی،  نکنید این کارغلط را و بترسید از عاقبت این کار. لعنت بر یهود که در طراحی فتنه ها چقدر مهارت دارد. مطمئن هستم همه آنهائی که فریب خورده و از جمع سواد اعظم مسلمین جدا شده و به این گروهک منحرف پیوسته اند دوباره به صراط مستقیم بر خواهند گشت و تنها همان مبلّغینی که از حقوق و مزایای بسیار بالائی که  برای انجام اینکار دریافت میکنند بخاطر همین مزایا ممکن است در هر حال در این فتنه باقی بمانند و این دسته بدانند که دارند با اسلام بازی میکنند و غذائی که با این پول میخورند مانند لقمه هائی از آتش است که در شکم خود و خانواده های  خود  فرو میکنند و چه خوب خواهد بود که از ادامه این کار خطرناک و اختلاف بر انگیز که سبب تصعیف مسلمین میشود  دست بکشند و به دنبال کار دیگری بروند و باور کنند که: خدا خیر الرازقین است و مطمئن باشند که بخاطر رزق شان پریشان نخواهند شد چون خداوند بی گمان  ز رحمت گشاید در دیگری.
15- در پایان لازم به ذکر است که همه مان فرزندان ملت مسلمان بلوچ هستیم و به دو دلیل با هم برادریم. یکی اینکه همه از یک قوم هستیم دوم اینکه  همه فرزندان همین احناف هستیم که اخیرا تعدادی خود را بعنوان سلفی ظاهر میکنند و اشکالاتی بر احناف وارد می نمایند که به نظر بنده این ایرادات و اشکالات نه تنها که هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه مشکلی جدید  را برای این ملت ایجاد می نماید  و آنهم مشکل تفرقه است که مشکل کوچکی هم  نیست. حالا از این برادران گرامی که خود را سلفی تصور میکنند در نهایت احترام تقاضا میشود که به این دو سئوال با رعایت مَا قَلَّ وَ دَلَّ جواب بدهند تا تکلیف همه مان روشن شود:

الف) آیا  احناف با همین طرز عبادت فعلی به جهنم میروند یا به جنت؟

ب ) اگر به جهنم میروند به چه دلیل؟ و اگر به بهشت میروند به چه دلیل؟ لطفا این 

دو سئوال را بی جواب نگذارید.  بارک الله فیکم

 خدایا چنان کن سر انجام کار / تو خشنود باشی و ما رستگار

این نظر و دیدگاه شخصی اینجانب محمد آرمیان معروف به عبدالواحد در مورد این فرقه جدید در بلوچستان است  و هر اعتراضی در این رابطه را بنده شخصا  جوابگو خواهم بود و خدا کند که این کوشش نا چیز که فقط به منظور کسب رضای الله مقتدر است  منجر به حل این تفرقه جدید در ملت ما بشود. یا حق!