۱۳۹۵ تیر ۱۰, پنجشنبه

قضیه بلوچ و بلوچستان - قسمت دهم

قسمت دهم - قضیه بلوچ و بلوچستان
بنام الله مقتدر
سلام و درود بهمه آنهائی که با چشم باز و در نظر گرفتن تمام حقایق و واقعیت های موجود بر روی زمین  قدم بر میدارند و از بلند پروازی های ایده گرایانه  و خیال پردازانه که غالبا سبب سقوط میشود پرهیز می نمایند.
           ما در نهضت عدالت بلوچستان  با حکومت مستبد و تمامیت خواه و ضد بلوچ جمهوری  باصطلاح اسلامی ایران  سروکار داریم  و برای دفع ظلم از  سر خود و رسیدن به عدالت اجتماعی که شکل عملی آن همانا  رسیدن به خودمختاری در نظامی فدرال است در حال مبارزه  هستیم   و آنچه را که در مورد بلوچستان شرقی می نویسیم فقط جنبه  دلسوزی و آگاه سازی دارد  برای آنهائی که  با  وجود داشتن حکومتی ایالتی و خودمختار در کشور پاکستان باز هم در بدختی مطلق بسر می برند  و متاسفانه  عاجز از درک حقایق موجودی هستند  که سبب اصلی بدبختی آنان شده است.  هدف فعالین سیاسی بلوچ  باید خوشبخت کردن ملت خود  با استفاده از امکانات موجود باشد  نه اینکه وارد ماجراهای حساب نکرده ای شوند که بطور قطع و یقین سبب بدبختی بیشتر و یا سبب نابودی کامل ملت شان  میشود. ملت هائی که در حکومتهای فدرال زندگی میکنند نظیر امریکا و آلمان و غیره بسیار پیشرفت کرده و خوشبخت زندگی میکنند سبب چیست که مردم  بلوچ با برخورداری از نظامی فدرال و داشتن حکومت ایالتی باز هم در بدبختی مطلق بسر میبرند!؟
          حقیقت و واقعیت اینست که  با کوشش و فعالیت خیل عظیمی از مسلمین شبه قاره هند تحت  قیادت مردان بزرگی  همچون محمد عالی جناح و علامه اقبال لاهوری و تعدادی از علمای سر شناس،  کشور اسلامی پاکستان در سال 1947 میلادی به وجود آمد  و مسلمین مبارز که  برای رسیدن به این هدف فداکاری بیش از حد کرده بودند  این پیروزی بزرگ خود را با شور و شوق فراوان  جشن گرفتند و به سرور و شادکامی پرداختند که  بالاخره پس از کوشش و فداکاری  خیلی  زیاد سر انجام  خود صاحب یک کشور مستقل اسلامی شده اند و این حق آنان بوده است  که دست به چنین اقدامی زده اند تا به یک کشور مستقل اسلامی برسند.
           موسسین  کشور پاکستان پس از تأسیس آن اداره  این کشور را در قانون اساسی خود بصورت فدرال اعلام کردند تا مردمان هر ایالتی با برخورداری از حکومتی محلی منطقه خود را با میل خود اداره نمایند ولی متاسفانه و هزار متاسفانه حکومت ایالتی بلوچستان توسط  نوابان و سرداران ظالم و فرعون صفت  به گروگان گرفته شد و این فرعون ها  در طول این شصت و هفتاد سال گذشته  با مردم خود همان کردند که نمونه اش را در طول تاریخ بشر کمتر میتوان دید. اخیرا که حکومت مرکزی پاکستان اقدام به جلوگیری از خودکامگی بیش از حد این خدایان مردم بلوچ کرده است تا اصلاحاتی در راستای بهبود زندگی مردم منطقه صورت گیرد حضرات تازه بفکر استقلال افتاده اند تا استقلال شخصی و خانوادگی شان بر ملت بلوچ بهم نخورد و در شکل بلوچستانی مستقل باقی بماند.   
            این حقیقت را هم  نباید فراموش کنیم که پیشرفت و پس رفت ملت ها رابطه مستقیمی با عملکرد سران و رهبران آن دارد.  عملکرد رهبران اگر همراه با دلسوزی و احساس مسئولیت و اخلاص  در پاسداری از حقوق مردم شان باشد که ملت های شان ترقی و پیشرفت میکنتد و به خوشبختی میرسند  ولی بر عکس  اگر سرکردگان یک ملت افرادی متکبر و ظالم و خودخواه  باشند  نه تنها که پیشرفت و سعادتی در کار نخواهد بود  بلکه  فلاکت و بدبختی تنها سر نوشتی است  که نصیب ملت های شان خواهد شد  و مصداق این مثال در بلوچستان شرقی به وضوح مشاهده میشود.
          این حقایق را برای آنهائی توضیح میدهم  که در شرایط فعلی حقایق زمینی و بسیار ملموس و بیش از حد خطرناک مسئله  استقلال  را در نظر ندارند  و در عالم رویا و ایده آلیسم زندگی میکنند.  استقلال طلبی  و یک پارچه کردن بلوچستان بزرگ در شرایط فعلی  که تحت کنترل سه کشور با شرایط کاملا متفاوت  است اقدامی بس نسنجیده و خطرناک است  چون این حضرات  خطرات  مهلکی  را که  برای رسیدن به این هدف  بر سر راه  است اصلا مدّ نظر ندارند و وارد شدن در این  قضیه بیش از حد خطرناک و دور از دسترس کاملا واضح است که   نتیجه  دیگری جز نابودی کامل این ملت را به دنبال  نخواهد داشت.  پس به اینان  باید گفت:  چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی!
          برای رسیدن به این هدف خیلی بزرگ  اولین شرط داشتن یک رهبری واحد، دلسوز و کاملا فداکار است. این شرط اساسی در استقلال طلبان بلوچستان شرقی موجود نیست چون می بینیم که  چندین رهبر خودسر بدون بر خورداری از حمایت مردم و با سوابقی بسیار سیاه و ضد مردمی هر کدام بطور جداگانه و بدون اینکه یکدیگر را قبول داشته باشند با پول و ثروت بادآورده ای که  حق مردم شان بوده است  در لندن نشسته اند و شب ها را در کلوپ های  پر  عیش و عشرت با دوستان خارجی خود شام شاهانه میخورند و از همه  لذت های زندگی بهره کامل میگیرند و روز ها در رسانه ها اشک تمساح می ریزند،  واویلای بلوچستان سر میدهند و حال زار مردم بلوچ را بنمایش میگذارند.  استقلال ملت ها توسط این گونه رهبران عیاش و سوداگران سیاسی در هیچ جائی هرگز بدست نیامده است  و این بازی خطرناکی که این رهبران خودسر در جای امن نشسته و به راه انداخته اند جز نابودی کامل ملت بلوچ نتیجه دیگری بهمراه نخواهد داشت این حقیقتی است که باید قبل از وقت بخاطر بسپارند.  در پست آینده سوابق این رهبران باصطلاح استقلال طلب را بر رسی خواهیم کرد تا به بینیم اینها برای ادعائی که دارند شرایط لازم را هم  دارند یا نه  و یا اینکه فقط  از نا توانی و درماندگی ملت شان دارند سوء استفاده میکنند و مشغول رونق بخشیدن  دکان سیاسی خود هستند و برای شان مهم نیست که چه بر سر ملت شان می آید. باید بدانیم که ملت بلوچ  در تمام دنیا  تنها ملتی است که بدترین، خائن ترین، فاسد ترین  و بی رحم ترین دشمنان خود را بصورت قهرمانان ملی خود می بیند آیا چنین ملتی حقیقتا  قابل ترحم نیست؟؟ آیا چنین ملتی راه رهائی را پیدا خواهد کرد؟؟  تا پست آینده الله مقتدر یاور و نگهدارتان باد.
محمد آرمیان
دبیر کل:  نهضت عدالت بلوچستان
بتاریخ : 11/ 4/ 1395 شمسی
مطابق با:  1 / 7 / 2016 میلادی

           

قضیه بلوچ و بلوچستان - قسمت نهم

قسمت نهم -  قضیه بلوچ و بلوچستان
بنام الله مقتدر
          درود و سلام به همه آنهائی که پس از روشن شدن حقایق  آنرا می پذیرند و بر اطلاعات  اشتباهی که با تبلیغات اغیار در تخیل شان انباشته شده است لجاجت و پا فشاری نمی کنند.  تنها  در اینصورت امکان دارد که راه تحول کمی هموار شود و برداشتن قدم  های  مثبتی  بسوی نجات تا حدی ممکن  گردد.
          استقلال و خود سروری حقی خدادادی است که همه ملت ها باید از آن بر خوردار باشند تا بتوانند خوشبخت زندگی کنند  و ملت بلوچ هم این حق را دارد که در خانه و سرزمین خود  از این حق خدادادی بر خوردار باشد   و ما هم  خواهان چنین استقلالی هستیم و بهمین خاطر این زندگی سخت و پر خطر را بر زندگی عافیت طلبانه ترجیح داده و وارد  مقابله ای نا برابر با دشمن بی منطق خود در جغرافیای ایران   شده ایم  ولی  باید قبول کنیم برای رسیدن به این هدف چشم بسته  و بدون در نظر گرفتن موانع و مشکلاتی که عملا  در مسیر موجود  است قادر به ادامه حرکت و پیمودن این  راه پر از سنگلاخ  نخواهیم شد. لذا قبل از هر اقدام  دیگری لازم است تمام حقایقی را که سبب واماندگی و بدبختی ملت بلوچ تا به این حد تاسف بر انگیز شده است بدانیم  و به  دفع آن بپردازیم  و گرنه اصلا قادر به برداشتن قدم های مثبتی بجلو نخواهیم بود.
          با تقسیماتی که در گذشته انجام شده است می بینیم که  قسمت هائی از خاک بلوچستان در سه کشور پاکستان و ایران و افغانستان قرار گرفته است و رفتار این حکومت های سه گانه  در برخورد با قضیه  بلوچ و بلوچستان کاملا  متفاوت است. بلوچ  در پاکستان تحت نظامی فدرال است و در ایران و افغانستان تحت نظام های تمامیت خواه و مرکز گردان قرار دارد. در اینجا اول به قضیه بلوچ و بلوچستان در پاکستان می پردازیم چون سرو صدای مبارزه برای استقلال طلبی در این کشور کاملا بالا گرفته و رسانه های بین المللی را تا حدی متوجه  خود کرده است.
          باید این حقیقت را در نظر داشته باشیم که پاکستان یک کشور بدون تاریخ و جدید الولاده است که تا قبل از سال 1947 میلادی کشوری به این نام  اصلا وجود نداشت و این کشور پس از پیروزی مبارزات مردم هند علیه  انگلیس بوجود آمد.  انگیس بقول بعضی ها این روباه پیر برای اینکه پایش از شبه قاره هند برای همیشه کنده نشود و باز هم جایگاهی برای خود داشته باشد به تحریک مسلمانان که بیش از نیمی ار جمعیت هند را تشکیل میدادند پرداخت که مسلمانان باید از خود یک کشور مستقل داشته باشند چون مردمانی مسلمان و پاک هستند و زندگی کردن  در اختلاط با هندو ها که مردمانی نجس هستند مناسب و شایسته نیست.  تحت همین تلقین انگلیس عده ای از بزرگان مسلمانان بدون توجه به  این مکر روباه پیر و نتایج بعدی آن  به تحریک مسلمانان برای درست کردن یک کشور مستقل اسلامی  پرداختند که حمایت کامل پنهانی انگلیس را که ابر قدرت ان زمان بود بهمراه خود داشتند و پس از جنگی بسیار سخت و انسانیت سوز بین هندو ها و مسلمانان بالاخره  در سال 1947 میلادی کشوری متولد شد که نامش را پاکستان گذاشتند یعنی کشور مردمان پاک. با کشتار بیرحمانه ای که در شبه قاره هند با تحریک انگلیس بوجود آمد نیرنگ روباه پیر به بار نشست  و تیر بهدف خورد و انگلیس در این فرصت  با استفاده از نفوذ و قدرت جهانی و منطقه ای  خود  توانست بخشی از سر زمین مردم  پنجاب، بخشی از سر زمین مردم  افغان، بخشی از سر زمین مردم سند و بخشی از سر زمین مردم بلوچ را با ریسمان اسلام  محکم  به یکدیگر بست  و نام پاکستان بر آن نهاد و مرزهای آن را با استفاده از نفود خود  در سازمان ملل متحد به تصویب رساند و رسمیت بخشید. تا قبل از بوجود آمدن پاکستان بلوچستان یک سر زمین مستقل بود که اسباب و چگونگی از دست دادن استقلالش را در پُست های آینده مورد بر رسی قرار خواهم داد. در این زمان بر قرار نکهداشتن استقلال بلوچستان کاملا آسان و میسر بود ولی خیانت و خودکامگی سران قبایل بلوچ سبب شد که بلوچستان استقلالش را از دست بدهد. خیانت سران قبایل بلوچ را در پست آینده بر خواهم شمرد تا بدانید که این فرعون ها  با مردم خود چه کرده اند و علل اصلی بدبختی و عقب ماندگی ملت بلوچ کدام است و استقلال طلبی در شرایط بسیار سخت و پیچیده امروز با ملتی کاملا ناآگاه و نا توان و محتاج نان شب و متفرق از هم  در مقابل ارتشی منظم  که تا بن دندان مسلح  است و از انواع تجهیزات پیشرفته جنگی بر خوردار است  و دارای  یک ملیون و هشتصد هزار نفر نیروی آموزش دیده  همیشه  در حال آماده باش است وارد جنگ شدن جز یک حماقت  محض و ملت کشی آشکار نیست. ملت نا آگاه و ساده لوح بلوچ  بهر مصیبتی که گرفتار آید برای این سردارزادگان  و نواب زادگانی که فقط حفظ موقعیت رهبرانه برای شان مهم است سبب  این هیاهوی بی موقع  استقلال طلبی شده است و برای شان اصلا اهمیتی ندارد که مردم از همه جا بی خبر و بی گناه بلوچ به چه رنج و مصیبتی گرفتار آمده اند و جز فرستادن نفرین کار دیگری از دست شان ساخته نیست و متاسفانه صدای نفرین شان هم بجائی نمیرسد.  در پست  بعدی بر رسی خواهیم کرد که این نواب زادگان  با شعار بی موقعی  که امروز دارند  سر میدهند حقیقتا چه مقدار صداقت دارند!! لطفا قضیه بلوچ و بلوچستان را در پست های بعدی دنبال کنید  تا حقایق آشکار شود و ملت مظلوم مان  نخورده نبرده بیش از این  نگیرد درد گرده! تا پستی دیگر الله مقتدر یاور و نگهدارتان باد.
محمد آرمیان
دبیر کل : نهضت عدالت بلوچستان
بتاریخ: 10/4/1395 شمسی

مطابق با  30/6/ 2016 میلادی      

۱۳۹۵ تیر ۷, دوشنبه

قضیه بلوچ و بلوچستان - قسمت هشتم

قسمت هشتم -  قضیه بلوچ و بلوچستان
بنام الله مقتدر
سلام به دوستداران بلوچستان و ملت مظلم بلوچ،
          در پُست گذشته به این قضیه برخورد کردیم که تعدادی از دوستداران بلوچستان میگفتند که ما خودمختاری دوست داریم و بنده هم جزو همین دسته هستم و تعدادی هم میگفتند که نه ما خودمختاری نمی خواهیم استقلال میخواهیم چون استقلال بهتر از خود مختاری است. به این هردو نظریه خواهم پرداخت تا به بینیم که کدام یک بهتر است. ما در نهضت عدالت بلوچستان با در نظر گرفتن تمام جوانب قضیه به این نتیجه رسیده ایم که ملت بلوچ در جغرافیای فعلی ایران اگر در نظامی فدرالیته به خودمختاری برسد به دستاورد بزرگی رسیده است  و خوب متوجه باشد که  توان پرداختن هزینه های بسیار سنگین رسیدن به استقلال را ندارد.  ما که خواهان خودمختاری برای ملت بلوچ هستیم به این معنی نیست که با استقلال مخالفیم  خیر، هر وقت که استقلال بیاید ما هم همراه  با استقلال طلبان آنرا خوشامد خواهیم گفت ولی اگر بیاید! فعلا یک اگر خیلی بزرگ بر سر راه استقلال ایستاده است. استقلال طلبان باید متوجه این اگر بزرگ که بر سر راه شان قرار دارد باشند تا بعدا نگویند که مگر، مگر بما نگفته بودند که در شرایط فعلی این استقلال طلبی بی موقع  نابودتان خواهد کرد.
          برادری در یکی از کامنت های خود با انتقاد از سیستم فدرال،  کشور  پاکستان را مثال زده بود که دارای نظامی فدرالی است ولی مردم  بلوچ در این نظام فدرالی بشدت مظلوم و تحت ستم بوده اند و با این نظام هیچ تحول و پیشرفتی در زندگی شان بوجود نیامده است. پس نظام حکومتی فدرال بدرد نمی خورد و بجای خودمختاری در یک نظام فدرال باید برای رسیدن به استقلال مبارزه کرد و بلوچستان بزرگ را بوجود آورد، بدون توجه به اینکه خاک بلوچستان امروز در سه کشور و در زیر چتر سه ارتش بزرگ قرار گرفته است و کار این ارتش ها فقط  سرکوب ملت هائی است که اعلام جدائی میکنند. این یک حقیقت خیلی واضح و آشکار است که استقلال طلبان  بلوچ متاسفانه به آن توجه نکرده اند و با حرکتی مطالعه نکرده و پیش از وقت ملت ستم کشیده بلوچ را با این اقدام بلند پروازانه خود بخاک و خون کشیده اند. سردمداران استقلال طلبی حالا هی دارند در همه جا  داد و بیداد میکنند که ای مردم دنیا بداد مان برسید  که ارتش پاکستان دارد ملت بلوچ را نابود میکند و عللی را که سبب این وضع تاسف بر انگیز شده است اصلا در نظر ندارند و به معلول چسبیده اند. در پست آینده اگر مجالی باشد در همین رابطه مطالب  خیلی حساسی را بیان خواهم کرد که تا حالا اصلا نه شنیده اید و این مطالب منطبق بر حقایق   چشمان ظاهر بین همه مان  را باز خواهد کرد و متوجه خواهیم شد که ما ملتی بغایت و بیش از حد نادان هستیم و نادانان در طول تاریخ هیچوقت بر دانایان پیروز نگشته اند. در پست آینده بنده را همراهی بفرمائید.  تا آنوقت الله مقتدر یاور و نگهدارتان باد.
محمد آرمیان
دبیر کل: نهضت عدالت بلوچستان
بتاریخ: 8/4/1395 شمسی
مطابق با: 28/6/2016 میلادی


۱۳۹۵ تیر ۶, یکشنبه

قسمت هفتم - قضیه بلوچ و بلوچستان

قسمت هفتم -  قضیه بلوچ و بلوچستان
بنام الله مقتدر
قابل توجه دوستداران ملت بلوچ و بلوچستان:
         همه ملت ها حق دارند خوشبخت و سعادتمند زندگی کنند و این ممکن نیست مگر اینکه مستقل یا خودمختار باشند و ملتی دیگر بر سرنوشت آنها مسلط نباشد.  ملت بلوچ فعلا یکی از بدبخت ترین ملت ها در دنیاست که سر زمینش  با روش های قهرآمیز در شرایط زمانی و مکانی  متفاوت  تقسیم شده  و هم اکنون در سه کشور و تحت  سه نوع  نظام حکومتی متفاوت بصورت محکوم و برده وار زندگی میکند.
           تعداد اندکی از فرزندان این ملت دربند و شدیدا تحت ستم پس از هشتاد و اندی سال تازه از خواب غفلت بیدار شده اند و میخواهند خود را از این وضع محکومانه و غلامانه  رها کرده و به آزادی و خوشحالی و خود سروری  برسند.  اگر با ذهنی باز و عاقلانه  وارد این قضیه شویم  باید بدانیم که  ما  الان در مرحله برداشتن قدم های آغازین در این راه طولانی هستیم تا رسیدن بهدف  باید از هفت خوان رستم و موانع متعدد بسیار سخت عبور کنیم. تنها با داشتن ذهنی ایده آلیسم و تخیل گرا  نمیشود به این هدف بزرگ  و مشکل  رسید، برای رسیدن به آن  باید ذهنی رنالیسم و واقع گرا داشته باشیم و با توجه به حقایق موجود در جامعه  بلوچ قدم بجلو بگذاریم  وگر نه با هر قدم حساب نشده ای که خوش خیالانه  به جلو برمیداریم  با یک فوت دشمن دو قدم به عقب  پرت خواهیم شد. در این مرحله ابتدائی اگر ما بر سر این قضیه  اختلاف نظر داشته باشیم و کارمان به بحث و جدل بکشد که کدام یک بهتر است استقلال یا خودمختاری،  بعضی ها بگویند که ما استقلال دوست داریم از خودمختاری خوش مان نمی آید و بعضی ها بر عکس آن را بگویند اصلا بجائی نخواهیم رسید و کارمان کوبیدن آب در هاون خواهد بود و تا قرنی دیگر در خم همین کوچه اول درجا خواهیم زد.  باید بدانیم که خودمختاری و استقلال مثل هم هستند با اندکی تفاوت  ولی در شرایط فعلی هزینه ای را که برای خودمختاری می پردازیم ده در صد هزینه ای خواهد بود که باید برای استقلال به پردازیم. اینها حقایقی است که باید در نظر داشته باشیم.  باید قبول کنیم که خودمختاری و استقلال برای ملت بلوچ دو آرزوی مقدس هستند ولی فعلا دور از دسترس قرار دارند و تنها  با تمنا و خیال پردازی بدست نخواهند آمد. به این جمله خوب توجه کنید که من میگویم:  من با کمند خیال ستاره های آسمان را شکار کرده و به زمین می آورم  تا در خدمت من باشند و مرا تعظیم کنند!  حالا من با استفاده از آزادی بیان  این جمله را گفته ام و کسی هم جلوی مرا نگرفته است ولی عملا و یا در حقیقت من قادر خواهم بود که ستاره های آسمان را با کمند خیال خود شکار کرده و به زمین بیاورم و وادار به تعظیم خود نمایم!؟  آروزی خودمختاری و استقلال برای ما چنین حالتی دارد و تنها با خواستن محقق نمی شود و برای اینکه حقیقتا به این آرزوهای خود برسیم  باید واقع بین باشیم و نه تخیل گرا و راه را با چشم باز و در نظر گرفتن حقایق به پیمائیم. در پست های آینده در مورد خودمختاری و استقلال صحبت خواهیم کرد تا روشن شود که برای ملت بلوچ در شرایط فعلی  کدام یک سهل الوصول تر و کم هزینه تر است. تا پستی دیگر الله مقتدر یاور و نگهدارهمه تان باد. آمین
محمد آرمیان
دبیر کل :  نهضت عدالت بلوچستان
تاریخ:  7/4/1395 شمسی
مطابق: 27/6/2016 میلادی     


۱۳۹۵ تیر ۳, پنجشنبه

قسمت ششم - قضیه بلوچ و بلوچستان

بنام الله مقتدر
قسمت ششم -  قضیه بلوچ و بلوچستان
قابل توجه آحاد ملت بلوچ:
          تا همه مان حقیقت پذیر نباشیم بجائی نخواهیم رسید. منافقت و دو روئی متاسفانه  در ملت ما نهادینه شده است. همه مان سعی داریم تا با کتمان حقایق همه را از خود راضی نگهداریم هم خودی و هم غیرخودی را، هم دوست  و هم دشمن را.  با این نحوه زندگی نه تنها که بجائی نخواهیم رسید بلکه نابودی مان امری مسلّم و قطعی خواهد بود.  پس صراحت و صداقت در رفتار مان تنها ضامن پیروزی و نجات از ظلم و غلامی  خواهد بود.
          قضیه بلوچ و بلوچستان تا چندی پیش بطور کلی مکتوم و فراموش شده بود ولی بفضل الهی و کوشش شبانه روزی تعدادی از فرزندان بیدار و بپا خاسته ملت بلوچ که اخیرا به آگاهی رسیده اند  این موضوع  هماکنون  بشدت داغ شده است و از هر طرف صدائی بلند است تا ملت بلوچ بحق خود برسد اما رهبری واحدی که این خواسته را محقق کند فعلا موجود نیست چون عده ای خودمختاری میخواهند، عده ای استقلال میخواهند و عده ای هم میگویند که نه خودمختاری و نه استقلال بلکه رژیم مسلط بر سرنوشت مان خود بر سر رحم آید و دست از ظلم و ستم و حق کشی بردارد و فقط همین اندک آسایش  ما را بهم نزند و بهمین اندازه هم راضی هستیم   که خواسته ای بس ضعیف و نا امید کننده است. با توجه به این حقایق باید قبول کنیم که ما فعلا در مرحله آگاهی هستیم و تا تمامی ملت مان برای رسیدن به یک هدف مشخص متفق و متحد و همصدا نشود همه این خواسته ها فقط در حد یک آرزو باقی خواهد ماند و با ادامه این وضع موجود  این آرزو هم پس از مدتی از بین خواهد رفت و ما محو خواهیم شد.
          ما تا زمانی که بهمه نواقص و عیوبی  که در خودمان موجود است  و سبب اصلی بوجود آمدن این وضع اسف انگیز شده است توجه نکنیم و این عیوب را از خود نزدائیم به اتحاد و همبستگی و توان لازم  برای مقابله با دشمن نخواهیم رسید. ما فعلا در مرحله آگاه سازی هستیم و در این کارمان بدون کمترین غرض و یا خصومتی با یک شخص معین  و یا یک قشر مشخص به عیوب و یا نواقصی که در آنان موجود است صادقانه و صریح و بدون خود سانسوری خواهیم پرداخت فقط و فقط به این منظور که تلنگری باشد برای متوجه کردن آنان نسبت به رفتاری که با جامعه خود دارند به امید اینکه  این سبب تغییر مثبتی در رفتار شان گردد و با چنین تغییر مثبتی ملت ما به آگاهی لازم برسد و متحد گردد و از این بی تفاوتی مرگبار و از این سربزیری ذلت بار بدر آید.
          هدف مان رسیدن ملت بلوچ به خودمختاری در جغرافیای ایران است و این یک خواسته کاملا منطبق با  عدالت است و چنین خواسته ای  در هیچ جای دنیا منع قانونی ندارد و در ایران هم نباید داشته باشد ولی اگر همه مردم  ما خواستار این حق خدادادی و اساسی مسلّم  خود نشوند و برای رسیدن به آن همصدا نشوند و از وقت و مال و جان و دیگر صلاحیت های خود مایه نگذارند دشمن متجاوز با میل خود آن را بما تقدیم نخواهد کرد.  پس وقت آن رسیده است که  افراد ملت ما این ترس بیهوده را  کنار بگذارند و خود را برای  مقداری از فداکاری آماده نمایند. در پست بعدی اگر توفیق خداوندی شامل حال گردد مسئله رهبری در بلوچستان را زیر بحث خواهم آورد. تا آن وقت الله متعال یاور و نگهدارتان باد. آمین
محمد آرمیان
دبیر کل : نهضت عدالت بلوچستان
بتاریخ: 4/4/ 1395 شمسی

مطابق با: 24/6/2016 میلادی



۱۳۹۵ خرداد ۲۹, شنبه

قضیه بلوج و بلوچستان ( قسمت پنجم)

بنام الله مقتدر
استقلال یا خود مختاری کدامیک؟
قضیه بلوچ و بلوچستان (قسمت پنجم)
سلام بهمه دوستداران بلوچستان و آرزوی موفقیت برای همه.
           شاهد این حقیقت بوده و هستیم که قضیه  بلوچ و بلوچستان بمدت بیش از نیم قرن در سکوت مطلق قرار داشته  چون  هرگز رسانه ای و جهانی نشده  است. هر چند که کوشش های جسته و گریخته  ای در طول این مدت  توسط بعضی از آزادیخواهان شده است  ولی اولا بخاطر نداشتن رسانه،  ثانیا  بخاطر نداشتن اخلاص در عمل و ثالثا  بدون ساختن زیر بنای لازم که برای  یک  مبارزه دراز مدت  لازم  است موفق  به ادامه آن نشده  اند  و بهمین سه دلیل اساسی  مسئله آزادی ملت بلوچ  بار بار متوقف مانده و در سکوتی مطلق و فرساینده  فرو رفته  است  و این سبب شده است که  این ملت  قابل ترحم  تا به امروز در سرزمین خود همچنان تحت ظلم  خودی های فرعون صفت  و اجانب طمعکار باقی بماند  و تحت جبر زمان  زندگی را  بدون داشتن اندک حمایتی انسانی از سوی جامعه جهائی  مظلومانه  بسر کند.
          امروز قضیه  بلوچ و بلوچستان بفضل فداکاری و جانبازی تعدادی از فرزندان مخلص این ملت داغ شده  و در رابطه  با آن از هر سوراخی صدائی بلند است و هر کسی با آزادی کامل نظرش  را در این فضا های مجازی  مطرح میکند  و بدون توجه  به درست یا نا درست نظرش  برای بلوچ  و بلوچستان دل می سوزاند و این امری بغایت  خوشآیند است که بالاخره  تعدادی از فرزندان ملت بلوچ اینک  از خواب غفلت بیدار شده  سکوت را شکسته اند و هر کدام بر اساس محتویات ذهنی خود در این قضیه دخالت  میکنند  و دلسوزی خود را در حد ابراز عقیده و اعلام  نظر ابراز می نمایند. حالا کدام نظریه درست و کدام نظریه نا درست یا کدام نظریه منطقی و کدام نظریه غیر منطقی است  باید به آن پرداخت و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد  تا درست از نادرست تشخیص داده شود و راهی را که در آن داریم حرکت میکنیم با در نظر گرفتن همه جوانب آن برای مان روشن گردد و باز بخاطر ندانم کاری هائی که  در گذشته داشته ایم  ضربه  های ناشی از لجاجت در حفظ  حماقت نخوریم  و این راه را تا  رسیدن به سعادت  با حد اقل هزینه و حفظ صداقت  به پیمائیم.  حالا که مبارزه ای به راه افتاده است این بحث  در میان فرزندان ملت بلوچ بالا گرفته است که خودمختاری بهتر است  یا استقلال  و عده ای  خود مختاری میخواهند  و عده ای دیگر دارند  میگویند که ما خود مختاری دوست نداریم استقلال بهتر است  استقلال می خواهیم عینهو که حالا دشمنان  خودمختاری و استقلال را در دو سینی گذاشته اند و بما حق انتخاب داده اند که یکی از آن را برای خود پسند و انتخاب کنیم  و حالا ما بر سر انتخاب  یکی از آنها  دچار اختلاف و گرفتار جدل  شده ایم و مانده ایم که کدام یک را انتخاب کنیم که  برای مان بهتر باشد و می ترسم که بر سر همین اختلاف  تا رسیدن به نابودی کامل  با یکدیگر دست به یقه باشیم.
          با ید قبول کنیم  که  این هر دو خواسته مطالبه ای  نیک و مقدس هستند  ولی در شرایط فعلی هر دو  فقط  در حد یک  آرزو هستند و تا رسیدن به آن مقاومت ها و فداکاری ها باید کرد و تنها با آرزو کردن و شعار دادن و کامنت گذاشتن در یک فضای مجازی از جائی نا معلوم هرگز به آن نخواهیم رسید و این مطالبه مان  تا ابد بشکل یک آروز در سراب باقی خواهد ماند.  حقایق مربوط به این قضیه و سعادت ملت بلوچ را در قسمت های بعدی این مبحث کنکاش خواهم کرد تا بلکه  به وحدت نظر برسیم و راه مان  را با هزینه ای هر چه کمتر به پیمائیم و چنین خواهد شد اگر در موضع گیری های خود منطق را بر لجاجت و خودکامگی ترجیح دهیم و آنچه را که مفید است به پذیریم.   برای اینکه پست ها طولانی و خسته کننده نشود این پست را در همین جا تمام  و برای سلامت و سعدت تان دعا میکنم. تا آنوقت درامان الله مقتدر باشید. آمین
محمد آرمیان
دبیر کل : نهضت عدالت بلوچستان
بتاریخ: سی ام / خرداد ماه/ 1395 شمسی

مطابق با : 19/ 6/ 2016  میلادی  

۱۳۹۵ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

قضیه بلوچ و بلوچستان (قسمت چهارم)

بنام الله مقتدر
قضیه بلوچ و بلوچستان (قسمت چهارم)
سلام بهمه دوستداران بلوچستان و حامیان عدالت
اگر آحاد ملت بلوچ بهمین ترتیب فعلی  بخواهند تا ابد با رفتاری منافقانه  و ریا کارانه زندگی کنند و با ریا و دروغ بخواهند  همه را از خود راضی نگهدارند و با همین روش غلط  به سعادت و خوش بختی هم برسند یقینا  در خیالی باطل هستند  و بدانند که هرگز  به  سر بلندی و عزت اجتماعی  نخواهند رسید.  صداقت و صراحت بن مایه و اساس رسیدن به پیروزی  و عدالت است و عدالت هم ضامن سعادت. پس بیائیم  برای رسیدن  به عدالت  قبل از هر چیز دیگر وجود خود را بطور کامل  از دو روئی و منافقت  پاکسازی نمائیم و راه مان را با صداقت و صراحت  بی پروا از ملامت  ملامت  گران  حسود خودی و کینه  بد خواهان غیر خودی طی نمائیم و تنها با همین شرط است که می توان  بجائی مطلوب رسید و گر نه نابودی تنها سر نوشتی است که بطور تردید نا پذیری با آن مواجه خواهیم شد.
موضوع بحث مان قضیه  بلوچ و بلوچستان است. بلوچ یک ملت است و بلوچستان سرزمینش و در این هیچ تردیدی نیست و اصلا  نیازی به اثبات ندارد.  یک ملت برای اینکه پیشرفت کند و  به  عزت و امنیت و سعادت برسد لازمه اش اینست که  مختار در تصمیم گیری باشد.  یک دشمن مکّار و یا یک اجنبی  زورگو و طمعکار برایش تصیمی گیری نکند. حالا این سئوال پیش می آید که آیا ملت بلوچ در تصمیم گیری برای  تعیین سرنوشت خویش مختار است یا غیر مختار؟ در جواب این سئوال ،همه خواهیم گفت که مختار نیست و ملت متجاوز فارس با استفاده از زور تفنگ  و استفاده از نیرنگ  بر سرنوشتش مسلط شده و برای او در راستای منافع خویش تصمیم گیری دلبخواه  و غیر عادلانه میکند.  باز این سئوال پیش می آید که چرا چنین شده و این وضع آزار دهنده چگونه  بوجود آمده است!؟ یا چه عواملی در کار و تاثیر گذار بوده است که این ملت را گرفتار چنین وضع اسفناکی کرده است!؟ چرا خیلی از ملت های دیگر جهان  ترقی و پیشرفت کرده  به خوشحالی نسبی رسیده اند و ملت ما به چه دلیل پس از گذشت زمانی نزدیک به یک قرن هنوز بجای  مطلوبی  نرسیده است!؟ تا عوامل پیشرفت آنان و عوامل عقب ماندگی و بدبختی خود را با دقت و بطور صریح  بر رسی نکنیم و آنچه را که برای مان  مخرّب و مضّر بوده است به دور نریزیم و آنچه را که سبب پیشرفت دیگران بوده است اختیار ننمائیم از این منجلابی که امروز در آن دست و پا میزنیم هرگز بیرون نخواهیم آمد. " مسئله  رهبری "  عامل اصلی پیشرفت  و پس رفت ملت هاست . در پست های آینده به بر رسی رهبری های گوناگونی که ملت بلوچ را به این حال و روز انداخته است خواهیم پرداخت تا آن وقت بنده را همراهی نمائید. الله مقتدر یاور و نگهدار تمام اهل حق و حامیان عدالت در همه جای  دنیا  باد. آمین
محمد آرمیان
دبیر کل : نهضت عدالت بلوچستان
بتاریخ : 14 خرداد  ماه/ 1395 شمسی      


۱۳۹۵ خرداد ۲۳, یکشنبه

قضیه بلوچ و بلوچستان (قسمت سوم)

بنام الله مقتدر
قضیه بلوچ و بلوچستان (قسمت سوم)
سلام ناب و درود پاکیزه بر همه شما خوانندگان گرامی،
 در پُست های گذشته قرار بر این بود که در رابطه با قضیه بلوچ و بلوچستان جدی تر عمل کنیم. الآن  قبل از اینکه وارد اصل موضوع شوم به خیالم رسید که نظرتان را برای چند لحظه  به موضوعی مهمتر جلب نمایم و آن اینکه:  فراموش نکنیم که خالق مقتدر میتوانست ما را بشکل مخلوق دیگری خلق کند مثلا بشکل یک موش یا خرگوش، یک گوسفند، گاو یا خر یا یک شتر، کرگدن  یا فیل  و یا یک کرم، مارمورلک و یا یک میکرب و غیره...  ولی بفضل و کرم خود بنده و تو را بشکل یک انسان آفریده و اشرف مخلوقات قرار داده است آیا سزاوار نیست که  در مقابل این مرحمت بزرگ او در بارگاه متعال و مقتدرش  سر تعظیم فرود آورده  و شکر گذار این لطف عظیمش باشیم؟ 
ما در مشاهده خود داریم که انسان ها به دو دسته تقسیم میشوند: 1) آنهائی که الله را بعنوان خالق خود قبول دارند و بدون تمرد  در چهار چوب احکام متینش زندگی میکنند و از مواخذه و غضبش می ترسند چون او مقتدر اعلی است و همه امور در نهایت  به او بر میگردد. این دسته زندگی را با موفقیت به پایان میرسانندو  پس از مرگ برای همیشه به بهشت پر نعمت و جاویدان میروند. 2) آنهائی که الله را بعنوان خالق و پادشاه اصلی قبول ندارند و به احکامش عمل نمی کنند بلکه تحت تلقینات شیطان و هوای نفس عمل میکنند و آنقدر غرق در جمع آوری  اسباب و زخارف دنیا میشوند که بطور کلی از یاد میبرند که پس از مدتی می میرند و همه اندوخته های شان که از طریق ظلم و بی عدالتی بدست آورده اند از دست شان میرود و آخر کار پس از مرگ با غضب و قهر الله مقتدر روبرو میشوند و برای همیشه به جهنم میروند. بدانیم که خداوند زندگی این دنیا را صحنه جنگ  بین حق و باطل، مظلوم و مستکبر و عادل و ظالم قرار داده است تا هر انسانی با انتخاب خود در یکی از این میادین زندگی بسر کند و در پایان این زندگی مادی نتیجه اعمالش را ببیند.
الله مقتدر انسان را از یک پدر و مادر (آدم و حوا) آفرید و با مشیت حکیمانه خود بشکل ملت ها و اقوام در آورد و از همه این ملت ها خواست که حقوق ملی و جمعی یکدیگر را بشناسند و در رابطه  با آن تقوا داشته باشند یعنی از خدا بترسند و حقوق یکدیگر را مورد تجاوز قرار ندهند. در اینجا  حرف  ما اینست که ملت بلوچ در میان همه ملت هائی که خدا آفریده است یک ملت است و حق دارد با حقوق خدادادی و بنیادین خود در سر زمین خود در امنیت 

و با عزت زندگی کند ولی ملت فارس که در همسایگی ملت بلوچ زندگی میکند از محدوده ملی و قومی خود عدول کرده و وارد سرزمین و محدوده ملت بلوچ شده است و حاضر نیست که به حکم خدا تن در دهد و در حق ملت بلوچ رفتاری بس ظالمانه دارد و همین سبب مبارزه بین  ملت بلوچ و ملت فارس و مظلوم با مستکبر متجاوز شده است. مبارزه ملت بلوچ تا بر قراری عدالت و تنفیذ حکم الهی ادامه خواهد داشت. ما برای دفع ظلم از خود داریم مبارزه میکنیم و نه بقصد تجاوز به حقوق ملت فارس و بر حقیم و اگر در این راه کشته شویم پیروزیم چون رضایت الهی را بدست آورده ایم. پس در پست های آینده باز هم پیگیر قضیه بلوچ و بلوچستان مظلوم خواهم بود. موضوع را بطور جدی دنبال کنید تا پست بعدی الله مقتدر یاور و نگهدارتان باد. آمین
محمد آرمیان
دبیر کل : نهضت عدالت بلوچستان
تاریخ:  24/ خرداد ماه/ 1395 شمسی
     

قضیه بلوچ و بلوچستان (قسمت دوم)

بنام الله مقتدر
در قضیه بلوچ و بلوچستان جدی تر باشیم  (2)

در پُست گذشته عرض کردم که ما تا قبل از یک دهه ملتی کاملا بی رسانه بوده ایم و هیچ  وسیله ای برای رساندن مشکل و حرف مان بدیگر مردم جهان نداشته ایم  و حالا بفضل رسانه هائی همچون فیسبوک، واتساپ، انستاگرام و غیره  می توانیم مشکلات ملت و سرزمین مان را در سطح جهان منتشر کنیم و برای نجات از ظلم و دفع ستم از خود چاره جوئی نمائیم.
           حالا که ملت ما متوجه ظلم شدید متجاوزین در حق خود شده است و به رسانه هائی هم دسترسی پیدا کرده است آیا  مدعیان مبارزه مان از این رسانه هائی که هم اکنون در اختیار دارند استفاده بهینه میکنند یا نه؟  خیر، نمیکند.  افرادی که در این رابطه  از آن استفاده شایسته و مفید میکنند تعدادشان بسیار کم است و من در آینده از آنان یاد خواهم کرد اینها پیشقراولان و آینده سازان و ناجیان حقیقی این ملت متشتت و بی صاحب هستند و حقیقتا شایسته تقدیرند چون کاری را که دارند انجام میدهند کاری بزرگ است.
          برای اینکه وارد قضیه بلوچ و بلوچستان بشویم خیلی لازم است که هر کدام مان در جای خود این سئوال را از خود بکنیم که چرا ملت بلوچ در این عصر بسیار پیشرفته تا به این حد ضعیف و زبون و ناتوان مانده  است که  امروز متجاوزین خیره سر  به این مقدار از جرأت رسیده اند  که  میخواهند اسم سر زمینش را هم برای همیشه از صفحه هستی حذف کنند و این ملت باز هم  از جای خود نمی جنبد!؟ چرا، چرا، چرا آخر؟!  عوامل این درماندگی چیست؟ آیا خدا چنین خواسته است؟ آیا خود بخود و بدون هیچ دلیلی باین روز افتاده است!؟ یا این که  بی صاحب و بی رهبر بوده است!؟  و یا که  رهبرانی خودخواه و خودکامه داشته است که همچون گرگ بر سر نوشتش مسلط بوده اند و این  ملت نا بالغ در عرصه سیاست  را بعنوان متاع دکان سیاسی خود هر جا که خریداری یافته اند فروخته و سعادتش را تبدیل به عیش و عشرت خانوادگی خود کرده اند!؟ دلیل واماندگی و  ذلت این ملت را در کدام یک از این سئولات می یابید؟ شما هم در اینباره بیندیشید و نظرتان را زیر این پُست بنویسید تا در این کوشش که بقصد نجات از ظلم و دفع ستم است سهیم شده باشید. نترسید نظر بدهید. همه مان بخاطر این ترسی که سرتاپای وجودمان را فرا گرفته است ملامت و محکوم و قابل سرزنش هستیم.   
          ضعف هائی در ملت ما هست که مشکل اساسی هستند و مطرح کردن آنها هم نیاز به جرآت  دارد و حقیقت اینست که همه مان از بازگو کردن آنها میترسیم ولی  تا این ضعف ها مطرح نشود و از میان برداشته نشود نه تنها که هیچ نجاتی در کار نخواهد بود بلکه  پس از تحمل  ذلتی طولانی مدت  بعنوان یک ملت برای همیشه  از صفحه هستی نابود و محو خواهیم شد و خدا که ما را بشکل ملت صاحب نام  آفریده است در فردای قیامت مورد مواخذه قرار خواهد داد و از اینکه نتوانسته ایم هویت خدادادی خود را حفظ کنیم  ما را  به جهنم خواهد فرستاد و هیچ عذری را از ما نخواهد پذیرفت.  در پست آینده ترس را کنار خواهیم گذاشت و وارد قضایای اصلی و جدی خواهیم شد و معتقدم که هرچه خدا خواست همان میشود. ماشاء الله کان و ما لم یشاء لم یکن.  من یتوکل علی الله فهو حسبه.   تا آن وقت الله مقتدر یار و یاورتان باد. آمین
محمد آرمیان
دبیر کل نهضت عدالت بلوچستان
23 خرداد ماه 1395  

۱۳۹۵ خرداد ۲۲, شنبه

قضیه بلوچ و بلوچستان ( قسمت اول )

بنام الله مقتدر
در رابطه با قضیه بلوچ و بلوچستان جدی تر باشیم

          بفضل رسانه هائی نظیر فیسبوک، انستاگرام و غیره  الحمد لله قضیه بلوچ و بلوچستان امروزه  داغ شده است و از همه سو صدائی و فریاد و ناله ای بگوش میرسد و این امری بسیار امیدوار کننده است که حداقل در فضای مجازی میتوانیم حرف بزنیم و دیدگاه های خود را بیان نمائیم. حدود چهل سال پیش که بنده زندگی ام را به این کار اختصاص دادم  هیچ  رسانه ای نبود و صدای ما هم بگوش مردم  نمی رسید. مسئله بلوچ و بلوچستان را با هر کسی که مطرح میکردم با نگاه عاقل اندر سفیه روبرو میشدم و طرف در دل میگفت که این آدم کاملا دیوانه است و حرفی میزند که اصلا شدنی نیست و با اینکار سرش را دارد به سنگ میزند. نه تنها که تشویقی نمی شد بر عکس ملامت و همت شکنی  بیش از حد میشد. حالا قبل از اینکه از این دنیا بروم شاهد نتیجه تدریجی آن مقاومت های حوصله شکن در فراز و نشیب های مختلف هستم و می بینم که کوشش ها بی نتیجه نبوده است. امروز فریاد آزادی بلوچ و بلوچستان از همه سو بلند است و این همان آرزوی قلبی من است که به آن رسیده ام ولی باید بدانیم که فقط با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود و تنها  با شعارهای تو خالی و غیر منطبق با حقایق موجود و ملموس در جامعه مان  و با گریز زدن  از اصالت خدادادی خود به هدف نخواهیم رسید و اگر قادر به درک و فهم ضعف های درونی خود نباشیم در هر قدم دستخوش فریب و نیرنگ جدیدی خواهم شد که ما را مجبور به پس رفت خواهد کرد و تا قرنی دیگر درجا خواهیم زد و برای پیشگیری از چنین وضعی لازم است مقداری منطقی تر و در عملکرد جدی تر باشیم و از بیان حقایقی که سبب بدبختی و واماندگی ملت ما شده است نترسیم وگرنه امکانی برای تغییر از این وضع اسفبار نخواهد بود. تقاضا میکنم مقداری با حوصله و مهربان باشید و این قضیه را که سرنوشت ملت ما به آن وابسته است در پست های آینده با دقت دنبال بفرمائید. از نظرات مفید و سازنده شما در پیشبرد این هدف مقدس مشتاقانه بهره خواهم گرفت تا در روشنائی آن راه را از بی راهه ها تشخیص داده و با قدم های مطمئن تری بسوی هدف حرکت کنیم. به امید فردائی بهتر الله مقتدر یاور و نگهدارتان باد. آمین  

۱۳۹۵ خرداد ۲۱, جمعه

از برکات ماه مبارک رمضان حد اکثر استفاده را بکنیم

بنام الله مقتدر
رمضان فصل برداشت و پس انداز نیکی هاست
دوستان گرامیقدر السلام علیکم سالم و شاد باشید،
          از یاد نبریم که ماه مبارک رمضان بهترین ماه سال است. قرآن کریم کتاب هدایت  و عدالت  در همین ماه نازل شده است. الله کریم و بخشنده و مهربان این ماه را فرصتی استثنائی قرار داده است تا انسان های غافل و غرق در مادیات این دنیای دون و از دست رفتنی بتوانند جبران مافات ماه های گذشته را بکنند. هر عمل نیک  در این ماه هفتاد برابر ماه های دیگرثواب دارد. چه کرم، سخاوت و بخشش بزرگی!  فقط آدم های حقیقتا بدبخت هستند که این فرصت استثنائی را از دست میدهند. این ماه پر خیر و برکت بر همه شما مبارک، نماز و روزه و طاعات و عبادات و اعمال نیک تان مقبول بارگاه حق باد.
           بار الها ، بهمه مان توفیق استفاده کامل از برکات این ماه مبارک  را عطا بفرما، آمین.